چهارشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۹۸

روز اول ماه می

ثریا ایرانمنش « لب پرچین » اسپانیا !
اول ماه می ۲۰۱۹ میلادی 
------------------------------------------
زبون خلق  ، ز خلق نکوی خویشتنم 
چو غنچه  تنگدل  از رنگ وبوی خویشتنم 

نه حسرت لب ساقی کشم ونه منت جام 
بحیرت از  دل بی آرزوی خویشتنم...........زنده نام : رهی معیری: 

امروز سالروز  با سعادت این بزرگ مرد است ، این شاعر دلسوخته و این مردی که هنوز ترانه هایش جاودانه مانده  در سایه عمر خویش راه رفت وآرام جان سپر د  او به زبان دلنشین  وبه فرهنگ والای  خود عشق میورزید همچنان نیای او « فروغی بسطامی » که توانست اشعاررا ازچنگ شاعران عهد صفویه بیرون کشیده با آن علم واشارتها وکنایه ها وکلمات نا همگون وناشناس  سرود که : 
کی رفته ای ز دل که  تمنا کنم ترا 
 کی بوده ای نهفته  که پیدا  کنم ترا 

غیبت نکرده ای که شوم طالب حضور 
پنهان نگشته ای که هویدا کنم ترا 

نام رهی با فروغی بسطامی وسعدی بزرگوار گره خورد  او به میراث نیاکان  خود وهوشمندی فطری توانست ترانه های جاودانی بسازد واشعاری  بی آنکه ازخود تمجید وتعریف  بنماید   به برکت  ذوق ونبوغ خویش  گوهرهای دانه دانه چید وبرگردن  زبان فارسی انداخت .
لاله  دیدم  روی زیبای تو ام آمد بیاد 
 شعله دیدم سرکشی های توام آمد بیاد 

این کنایات واین استعارات  اینهمه زیبایی را کمتر میتوان درکتب اشعار  دیگران یافت او شعر را بمعنای واقعی میشناخت وموسیقی را با تمام وجود درک میکرد جنس صدارا خوب میشناخت ومیدانست که اشعارش رابه چه خواننده ای بسپارد تا زیر آوار  زمانه دفن  نشود.
او صاحبدلی آزاده بود وآزادگی را برهمه ثروتهای جهان هستی ترجیح میداد تنها یکبار عشق به او روی آورد ومعشوق جهان کمونیستی را ترجیح داد ورفت او دیگر هیچگاه گرد زنی وعشقی نچرخید همه عمرش را صرف سرودن ونوشتن کرد وچه زود ازمیان ما رخت بربست وچه زود رفت . رفیق شفیق مرحوم دشتی بود  وامروز بر ماست که این میراث گرانبهار ا  چنانکه باید ارج نهیم ومقام سخن سرایان  گرانقدر را گرامی بداریم نه مدیحه سرایان ونانرا به نرخ روز خوردن .

حافظ حدیث سحر فریب خوشت رسید 
تا حد چین ومصر  وبه اطراف روم وری 

هنوز جای خوشوقتی است که نام ایران  ومنزلت والای فرهنگ دیرینه آن همواره  سر دفتر  آثار تحقیقی دانشمندان ومحور کار  پژوهشگران است  تمدن  وفرهنگ ایرانی بوسیله اسکندر از ایران به یونان وسپس به سراسر اروپا رفت .
بهر روی  سخن گفتن دراین باره بسیار است متاسفانه دنیای کثیف سیاست چنان آلودگیهای خودرا پهن کرده است که هر دفتری را میگشایی بوی گند سیاست از آن بر میخیزد .

در خاتمه از این فرصت استفاده کرده وروز اول  «ماه می »روز کارگر را به عموم کارگران وزحمتکشان واقعی دنیا تهنیت  میگویم هر چند دیگر کار گری نیست هرچه هست کارفرما ووسپس برده اما هنو ز شاید درگوشه وکنار دنیا باشند کارگران شریفی که نانرا از بازوی خود میخورند نه ازبردگی ونوکری بیگانه وجاسوی وهوچی گری .ودزدی وچپاول آنهم با پررویی تمام !.
امروز ادبیات ما دچار دگرگونیها شده است مانند همان زمان تیموریان ومغولان وصفویان زبان فاخر وادب پرور ایرانی کم کم جای خودش را به زبانهای بیگانه داده است درهیچ یک از این الات وادوات مسخره امروزی زبان فارسی دیده نمیشود تنها چند شرکت آنرا درانحصار خود درآورده ومیفروشند آنهم بطور ناقص .
بنا براین سزاوار است که فرهنگ  ما  مبنای اصلی روابط  ایران با کشورهای دیگر قرار گیرد  دنیای کنونی بسیار مغرور شده است  از یاد برده است  که برای حل مشگلات انسانی  ، امروز نیز  مانند گذشته  باید کمی با خلوص وخضوع با مسایل روبروشد .
این درس بزرگی است که در فرهنگ کهنسال ایران  نهفته است . چه بسا بتواند به ارباب زور  وزر فشار بیاورد  وراه دانش را درپیش بگیرد .

چو گویی که وام  خرد فروختم 
همی  هرچه بایستی  آموختم 

یکی نغز بازی کند روزگار 
که بنشاندت  پیش آموزگار 
پایان 
ثریا ایرانمنش « لب پرچین » یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ خورشیدی/ اسپانیا !