ثریا ایرانمنش ”لب پرچین ” اسپانیا !
-----------------------------------
شبها با موسیقی بخواب میروم چنانکه به همراه موسیقی به جایی میرسم که غیر از خود کسی را نمبینم وآن انرژی درونیم .شب گذشته در شهر لیسوبون ”پرتغال”جشنی بر پا بو وحضرت آقاخان نتیجه بنیان گذار آقاخان محلاتی که روزی حاکم کرمان نیز بود طی مراسمی جایزه هایی را به خوانندگان وموسیقی دانان سر زمینهای مسلمان نشین تقدیم داشت که البته بهترین وسر آمد ترین آن به خسرو آواز ایران جناب شجریان تعلق گرفت حتی نگذاشتند سخن رانی فرزندش که برای گرفتن جایزه بجای پدر آمده بود تمام شود چرا که درایران اعتراضی داشت به خس وخاشاک بودن مردم ایران آنهم از دهان یک بوزینه واواز خواند :تفنگت را زمین بگذار .....
اکثر شبها با صدای زنده یاد ویگن بخواب میروم با آنهمه بیماری روی سن مردم را میخنداند وشاد میکرد وچقدر احساس غریبی به او دست داده بود برعکس سایر هم کیشانش که جهان وطنند او هنوز ایران وتهران را ستایش میکرد به تمام گویش ها وکلمات ومعانی زبان فارسی مسلط بود بیشتر آهنگهایش را خودش میساخت شاعر هم بود ایکاش زنده میماند تا از او هم تجلیلی در کشورهای دیگر به عمل آورند در سر زمین تازی پرستان تنها شیاطین رفت وآمد دارند خبری از بزرگی وبزرگواری خداوندان نیست هرچه هست ریا کاری ومردم فریبی است.
زمانی بود که خدا به صفات عدل وخوبی موصوف میشد ووضع انسانها از لحاظ اخلاقی در برابر حوادث فرق میکرد امروز بزرگترین مذهب بی خدایی است .
گفتار نیک کردار نیک پندار نیک امروز در پستوی بیدادگری پنهان است وهمه از آنها رویگردانند حضرت زرتشت بخوبی میدانست که در درون بشر چه ها میگذرد از وسوسه ها وهوس های شخصی که برای جامعه ویرانی ببار میاورد بخوبی آگاه بود در عین اینکه بشر را مختار میدانست از جبر او نیز مطلع بود او به ضعف انسانها در برابر گناه ومقاومت آنها آگاه بود .
روز قیامت وزندگی پس از مرگ در اعتقاددات مردمان قدیم نیز بوده است اما سیستم فکری در دین زرتش کامل است بهشت زرتشت با بهشتی که ملایان امروز برای ما ساخته اند فرق میکرد او میدانست که بشر درمسیر راهش بسوی نیستی هم بهشت را خواهد دید وهم جهنم را دین زرتشت مفهوم خداوند را به سبک (فوئر باخ) تعریف وتکمیل میکند :
خداوند قادر مطلق ومتعالی وآفریننده جهان است وما از ماده تکامل یافته ایم با روح او وانسان جزیی از جهان آفرینش است ماده به تنهایی موجود است ودر موجودات غیر جاندار نیز دیده میشود اما هر دو تابع قانونی دیگرند در احوال انسان اخلاق تابع قوانین حاکم بر ماده میباشد وحاکم بر رروح (ابرهیم پور داود) گاتها.
دردین مسیح خداوند تجسم انسانی بخود گرفت وعیسی پسر خدا شد واین در واقع نوعی رجعت به بت پرستی است
بهر روی وارد فلسفه ادیان نمیشوم من تنها با صداهای ملکوتی وسازها به خدا میرسم به جایی که غیر از خود کسی را نمبینم خودی پاک ومبرا از هر آلودگیها بهشت وجهنم را خود ما با دست خودمان ساخته ایم احساس گناه بدترین شکنجه روحی یک انسان است با کژ رفتاریها کاریها ودروغ وبهشت همان صافی دلهاست بی هیچ آسیبی وپذیرش مهربانیها وعشق .
پایان /دوشنبه اول آپریل ۲۰۱۹میلادی برابر با ۱۲فروردین ۱۳۹۸خورشیدی /اسپانیا.