چهارشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۹۷

چشم ما !

ثریا ایرانمنش «لب پرچین » !


باز آ که درفراق تو چشم امیدوار 
چون گوش روزه دار  بر الله اکبر است .......سعدی!

شاید گوش روزه دار احمق بر الله اکبر بازشد اما گوش شنوا وهشیار  به امیدواران وشهسواران  است .خبر های مهم ! :

گوگو ش ترانه تازه ا ی خواند ؟! درایران مد گوگوشی بین زنان مد شده است ؟ !! 
مسیح علینژاد سخن رانی کرد !!! 
خواهرش اما لغت پرانی کرد در جمع سیاه پوشان پرچم دارامام زمان /
فردا دیگردرایران هستیم  ! رضا دوم 
دونالد ترامپ به ایران میرود !!
پوتین میخواهد اینترنت را برای مدتی قطع کند !!

وچند خبر  دست هزارم که با فلاش قرمز فوری / فوری /!!! من بوی بهاران را امروز صبح احساس کردم اما نه بهارآزادی را بلکه بهار خونینی را .

ودیدم که گلها همه درخون میغلطند واین خبر های وخبرنگاران چیزی ندارند دست به دامن زباله ها میشوند که به هنگام  جاری شدن سیل جلوی فوران آب  را بگیرند غافل از آنکه سیل وحشتناکتر از آن  است که بتوان باچند سنگ پاره وماسه وشن جلوی آنرا  گرفت .

دندان حریص سیب تنش بود 
سیبی که برق بوسه شیطانی سهیل 
خالی نهاده بود  بردوشش ، مکیدنی 
من سیب را به دندان خائیدم 
شهدی  از او چکید  با کامم ، چشیدنی !.....: نادر نادر پور  « شام واپسین » 

واین شام واپسین  وسیب مکیدنی ما هستیم وسیل بسوی ما درحرکت است وچیزی جلو دارش نیست حماقت ملاها از حد گذشته وبیحالی وبیعاری رقصندگان وپایکوبان ومعلولین سیاسی نیز کاری از پیش نخواهد برد .
امروز سه رهنورد راهی را درپیش گرفته اند تا  آن سرزمین را مثله کنند وهمسر چهارم ایران که قدرت اقتصادی جهان را دردست گرفته  چین است . 
میگویند  در شهر کار هست  وفراوان هم هست اما کارگر نیست باید از چین وافغانستان آورد ! 
میگویند درشهر کسی گرسنه نیست  وعریان نیست اینها همه پناهندگانند ! 
میگویند درشهر غم نان نیست  / رنج نیست /  نان هست  اما همه برای نور چشمان .
فردا کدام  ره نورد میل دارد  راه خودرا بسوی  ایران گم شده کج کند ؟  این رهنوردان رنگین کمانی تنها روی همان صفحه اینترنت وکلیپ ها خوب میرقصند  . نه جرئت پیشروی را ندارند نان خمیر برشته  را خورده اند  به همراه خاویار وکره اعلا  جای آنرا با نا ن خیمر  بدون مواد عوض نمیکنند کمی گرد هم چاشنی آن میزنند ودرعالم هپروت خودرا دلاوری بی رقیب میبینند .

تصمیم نداشتم در باره این حوادث چیزی بنویسم  برایم مهمتر است که اسپانیا چگونه میتواند حافظ ملت وحفظ اراضی خویش باشد  هرچد هنوز سر زمینی است که مردان حاکمند وزنها درجه دوم اما ذره ای از خاکشان را با همه معیارهای بزرگ جهانی عوض نمیکنند  زنان شورش بر میدارند با قابلمه وکفگیرو وفریاد تن به تن با مردانشان همراه آنان بجنگ میروند لباس رزم میپوشند زنان ما لباس بزم ولبانشانرا که سوغات سرزمین افریقا وسوقات زندانهاست به کلفتی یک چماق درمیاورند پیکرشانرا خالکوبی میکنند وروی فضای مجازی اظهار فضل ودانش مینمایند  وبرای ملتی سرنوشت تعیین میکنند اینها نیز همان زباله های نگهداری شده برای جلو گیری از سیل خروشان است .

از عمر ، چون غروب، زمانی نمانده است 
وزجور  شام تیره  امانی نمانده است 

چون شبنم خیال  به گلبرگ  یاد یار 
از ما نشانه دیر زمانی  نمانده است 

بودیم یک فغان و  ،خموشی مزار ماست 
جز لحظه  ای  طنین  ، فغانی نمانده است .........« سیمین بهبهبانی » دیوان گزیده اشعار  !

ثریا ایرانمنش « لب پرچین » / اسپانیا /
به روز شده 13-02-2019 میلادی /...