هر چهرا که انسان مینویسد ویا ثبت میکند متعلق باوست وچه بسا پس از قرنها از زیر خاک بیرون آمده نکاتی قابل وگم شده در میان آنها یافت شود امشب مانند هر نیمه شب بیخوابی وکابوسهای دیوانه کندده مرا در بیداری نگاه داشت کتابی بالای سرم بود زندگی نامه ”تالیران”سیاستمدار بزرگ فرانسوی که از زمان انقلاب تاسلطنت دوباره بوربونها بر سر کار بود وآخرین شغل او سفیر ولایت !انگلستان در فرانسه بود .
میگویند مردی وارد وقدرتمند وصاحب نظر بود واگر ناپلیون به سخنان ونصایح او گوش میداد چه بسا در گیر آنهمه جنگهای بیهوده نمیشد وخود وفرانسه را خسته نمیکرد وچه بسا قهرمانی فراموش ناشدنی بود .
این روزها فعلا همه درحال پاک کردن واز بین بردن آثار گذشته میباشند در امریکا مجسمه کریستف کلومب کاشف آن سرزمین یعنی امریکا را برداشتند ومحو کردند !!!چرا که با سرخ پوستان بومی أن زمان بد رفتاری کرده بود وحال مشغول پاک کردن آنچه را که از طریق اینترنت روی آنتن ها میرود پاک میکنند یعنی میان زمین وهوا آنهارا گرفته محو مینمایند مگر آنکه مستقیم از یک کانال تلویزونی پخش شود تازه باید اجازه ثبت وپخش آنرا نیز داشته باشند باید همه چیز از زیر ذره بین کنترلچی ها رد شود .
بهر روی در اول کتاب چشمم به اشعاری افتاد که آنر منتصب به فریدالدین عطار دانسته اند :
در کنار دجله سلطان بایزید
بود تنها فارغ از خیل مرید
ناگه آوازی ز بام کبریا
خورد بر گوشش که ای شیخ ریا
میل آن داری که بنمایم بخلق
أنچه داری در میان کهنه دلق
تا خلایق قصد آزارت کنند
تیر باران بر سر دارت کنند ؟
در جوابش گفت میخواهی تو هم
شمه ای از رحمتت سازم رقم
تا که مردم حق پرستی کم کنند
از نماز وروزه وحج کم کنند
بازش آمد کردگار اندر سخن
نی زما ونی زتو رو دم مزن
حال ماهم میرویم آهسته آهسته وکمتر دم میزنیم وتنها به فریاد ومشتها گره کرده مشتی قهرمان پوشالی مینکریم که خود درکار خویش مانند حماری در گل وامانده اند .
در انتظار محو شدن یک یک شهر ها از روی نقشه کره جهانی هستیم مانند شهر پارادایس یا بهشت در قلب لوس آنجلس وهیچکس نپرسید چرا وچگونه این شهر زیبا با تمام محتویاتش به تلی از خاکستر مبدل شد ؟ همه چیز پاک میشود واز نو (بیایید دنیای بهتری بسازیم )!!!
ودیگر نه مردی مانند تالیران پیدا خواهد شد ونه شاعری مانند فردوسی ویا خیام ونه قهرمانی مانند ویکتور هوگو ونه نویسنده وپژوهشگری مانند ......کی ؟!ما خیلی نویسنده وشاعر وپژوهشگر داشتیم وتازه باین روز افتادیم .
بتظر من یکی از بهترین کارهای این زمانه یادداشت کردن آنچه که بر روزگارشان میکذرد یادداشت کردن هر ملاحظه ی را ثبت میکند ویک انبار غنی وپر بار از دیده ها ،لمس کردنها، ولبریز از کالاهای گوناگون میباشد .
به خواندن زندگی نامه جناب تالیران ا دامه میدهم شاید کمی خوابم برد !.پایان
ثریا ایرانمنش ”لب پرچین”
اسپانیا به روز شده در تاریخ ۱۳نوامبر ۲۰۱۸میلادی برابر با ۲۲آبانماه ۱۳۹۷خورشیدی