ثریا ایرانمنش » لب پرچین « اسپانیا !
ببار ای ابر ، ببار ای باران ، که گفته اند د رلطافت طبعت خلاف نیست !
ببار باران و ویران کن جهان را که یاران و مردان بزرگ میل دارند دنیای بهتری برای ما بسازند ، آنچنان باریدی که مرده ها از درون قبرهایشان روی آب روان شدند ، خانه ها ویران شد درختان وباغهای پر میوه همه از بین رفتند اتومبیلها مانند حلبی های رنگا رنگ رویهم سوار شدند وزنان ومردان درمیان سیلاب اشک ریزان تنها درفکر نجات جان خود وکودکانشان بودند ، پهای معلق همه ویران شدند !
بطور قطع ویقین در جزیره زیبای مایورکا به آن کاتدرال بلند وسر به اسمان کشید خللی وارد نیامد ، چرا که خدا درآنجا خانه دارد ودر یبشتر خانه های ویران راهی ندارد .
آسمان چنان تیره وتاربود ومن در جاهایی احساس میکردم که در گوشه ای از آسمان شخصی شیلنگی به دست گرفته ودارد بسوی خانه ها ومزارع مانند آب پاش های آتش نشانی آب را جاری میسازد ، خانه ها ویران ، جاده ها ویران گل ولای همه جا را فرا گرفته و....... بالا نشینان تنها تماشاچی بودند وسپس به درون اطاقهای گرم خود میخزیدند و میگفتند این کار دولت است که به آنها برسد بما ربطی ندارد ! خوب فاضل آب هم ندارند جایی نیست که آبها به زیر زمین فرو روند یا به رودخانه میپیوندند ویا به دریا میرسند !
تا بستانها جنگلهارا میسوزانند ، و خزان که روزی نامش بهار عاشقان بود سیلاب وطوفان به راه میاندازند زمستانی هم نداریم تنها درقله ها بلند برای نورچشمیان اسکی باز ومسابقه ها برفهای مصنوعی را با شیلنگ به تپه ها تزریق میکنند !
مردی جوان در میان سیلاب میگریست هم خانه وهم اتومبیل خودرا ازدست داده بود حال شب جایی برای خواب نداشت حتما درگرم خانه های دولتی باو یک پتوی قرمز خواهند داد !!!
حال تو فان بسوی دیگر حمله ور شده است .
بیایید دنیای بهتری بسازیم !
اول کتابی را مینویسند ، سپس از روی کتاب فیلمی تهیه میکنند ودست آخر حقیقت را به نمایش میگذارند ، تا ناگهان ما شوکه نشویم ! آماده شده ایم ، فعلا » هانری پاتر رکورد شکسته » مهم نیست چه بر سر دیگران میاید ، مشگل خودشان است ، خانه هایشان ارزا ن قیمت با معیارهای نسنجیده ومصالح مقوایی ساخته شده حال معلوم است که ویران میشود .
فعلا شهر مالاگا که درلیست زیباترین شهرهای توریستی بود وجزیره مایورکا وچند شهر دیگر ویران شده اند تنها خانه های ودکه های مرد م بیچاره دچار آسیبهای جبران ناپذیر شده اند ساختمانهای بلند وباشکوه سرجایشان محکم ایستاده اند !
در جایی خواندم بانو » ژیلا مساعد « شاعره ایرانی الصل عضو آکادمی فرهنگ سوئد بر گزیده شده اند وگفته اند که دروطن خودم معنای گفته ها ونوشته های مرا نمی فهمند !!! راست هم گفته من دفتر شعری از ایشان دارم بیشتر به نوک سینه ها وبستر رفته اند شاعری چپ نما واشعارشان مانند نثری بود که میان خطوط را پاک کرده باشند ، راست گفته اند ما چیزی نفهمیدیم !
نادر نادر پور باید درجوانی جان به جانان بسپارد ، سهراب از دنیا برود سیمین بهبهانی از دنیا برود لعبت والا درمیان مرگ وزندگی دست وپا بزند ، فروغ درجوانی ناکام از دنیا برود ، خوب در بیابان لبریز از خار مغیلان یک علف هم غنیمت است ، به ایشان تهنیت میگویم !!!!
در اوایل انقلال در اروپا بخصوص درلند ن تعداد شاعره ها وشاعران از جنگلی پر درخت هم بیشتر بود حتی کتابی دارم از یک ژنرال افسر گارد شاهنشاهی که ایشان هم سر پیری در لندن با لباسهای گرانقیمت خود شاعر شده بودند ، شعر نو کاری ندارد چند جمله را بهم بچسپانید وچاشنی آن چند کلمه احساس هم بنمایید یا ملی یا مذهبی یا عشقی ویا سکسی میشود شعر !!!
دیگر چیزی برای گفتن ندارم ، در فکر ویرانی خانه ها و خیابانها ومردم آواره هستم کلیسا ، بیمه و بانکها هم کمکی باین موجودات تیره بخت نخواهند کرد درهای کلیسا همیشه بسته است تنها برای نماز اعشاء ربانی و برای عده ای بخصوص و شناخته شده باز میشود نه برای فقرا و درماندگان کلیسا میگیرد ، نمیدهد ! مگر خود مردم به فریاد یکدیگر برسند ودر این میان باز آن فیلم لعنتی جلوی چشمانم بالا وپایین میرود و روزی فرا خواهد رسید که انسانها مجبورند از گوشت همنوعان خودشان تغذیه کنند ، شاید هم امروز هم این کار میشود اما درخفا کسی نمیداند چه دستهای درکار ویرانی این جهان است .پایان
میزبانی که ز جان سیر کند میهمان را
چه ضرور است که آراسته سازد خوان را
هر که بیحد شو د از حد نکند پروایی
چه غم از محتسب شهر بود مستان را ......" صائب تبریزی "
...............................................
به روز شده در تاریخ 11/10/ 2018 میلادی برابر با 19 مهرماه 1397 خورشیدی !
ثریا ایران منش » لب پرچین « اسپانیا !