ثریا / اسپانیا /
................ سه شنبه
گاهی فکر میکنم چه شانسی آوردم که از همه این هیاهو ها به دورم من چه فکر میکردم و میکنم این سگهای هار یکه نام " اپوزسیون " بر خود نهاده اند مانند یک حیوان کف به دهان میاورند وهریک برای بلعیدن مردم وخالی کردن جیب آنها یک نریبون ویک دوربین به دست گرفته برای خود دنیایی میسازد .
سعید سکویی که باید روانه تیمارستان شود
آن یکی هخا که پر مردم را خر حساب کرده است
یکی لباس ارتشی پوشیده مانند دلقکها دوراطاق رژه میرود ، پیرمرد برو برای خودت تابوتی مهیا کن لازم نیست تو جلو دار باشی ، تکلیف آن تریاکی ها هم روشن است امید به کسی بسته بودم که او از قبیله رقبا بود .
بابا صد رحمت به همان شاه عباس کبیر یا بقول آن پیر شاه عباس سوم حدا اقل مانند یک انسان مینشیند وحرف میزند ،
مردکی با چشمان لوچ وابروان کج سر بالا شبیه همان یهودیان بنگاه شادمانی سه راه سر چشمه که بنگاه داشتند بسیج را تهدید میکند گویی همین آلان حکم ریاست جمهوری همه سر زمین را بنام او زده اند و دست آخر آیا اینها ارتش شاه بودند ؟ البته صابون بعضی ازآ نها در زمان پادشاهی او به تن ماخورده بود از افسر تا ژنرال پنبه هایشان
، خوب نباید هم توقع داشت ارتشی که از بچه های یتیم خانه و خراباتی جمع آوری شود نواده هایش بهتر از این نخواهد بود .
به راستی به همان انتخاب خودم ایمان آوردم عجبب باغ وحشی است درست همان قلعه حیوانات نه اگر شما میخواهید ایران مارا نجات دهید بهتر است سر جایتان بمانید بگذارید همان جیم الف سر کار باشد / ما عطای شمارا به لقایتان بخشیدیم .
نمیدانم این نسل چرا اینهمه زشت و بدترکیب واز همه بدتر بی تربیت وبد دهن بار آمده است .اوف آیا درا« زمان هم به همین گونه حرف میزدند ؟ ....بلی ! گاهی که آقایان وبزرگان عبی میشدند آلت تناسلی خودرا حواله میدادند !!!! نه حق داشتند آن فیلم وحشی را از ما ایرانیان ساختند به تمام معنی وحشی هستیم . حال اگر علامه دهر هم باشیم
واقعا خوشحال شدم که روی هیچ یک از این کانالهای نیستم و اصراری هم ندارم بقیه را هم به ترتیب غیر قابل پخش کردم شبها به آواز : ویگن " گوش فرا میدهم ، ما حتی از این قوم سر گشته ارامنه نیز کم بها تریم آنها توانستند ارمنستان را آزاد کنند وهر کجا رفتند ارمنستانی برای خویش ساختند ودست دردست هم دادند اگر گوشت یکدیگر ا جویدن استخوان آنرا دور نیانداختند و توانستند به دنیا بفهمانند که ترکیه نسل کشی کرده است .
و وای برما به راستی با این سگهای هار من ترسیدم فورا آنهارا خاموش کردم برای کی از چی مینویسم ؟ برای خودم ، آن یکی فریاد برمیدارد برای من کامنت نگذارید تنها برایم پول بفرستید من خسته شدم بسکه برایتان از تاریخ گفتم !! چه کسی ترا مجبور کرده است ؟ دکانت را ببند جمع کن وبرو دنبال کار بهتری او را هم به چاه ویل فرستادم .
اما رابطه من با " او " آن یکی که اورا ریاست جمهور میخواندم یک رابطه احساسی بود ، شاید بتوانم بگویم او را دوست میداشتم مانند پسر جوانم ومنتظر آن بودم که خودش را هر طور هست بالا بکشد اما آنقدر راست و دروغ بهم بافت که حوصله امرا سر برد واگر پسر واقعی منهم بود اورا از خود میراندم . ث
گویی به ابتدای جهان بر گشته ام
وز نو آتش کائنات بر سرم فرود میاید
دراین غروب غم انگیر
کیفر گناهان شما را من بردوش میکشم
منقار کرکسان سینه مرا نشانه گرفته
فرسوده شدم ، از زحمات و رنجهای شما
ای بیخردان .
ثریا / اسپانیا / سه شنبه 14 آگوست 2018 میلادی /