ثریا ایرانمنش » لب پرچین « اسپانیا
---------------------------------------
سر انجام انتخاب حزب پوپولار تمام شد و.... جناب پابلو کاسادو سر از صندوق بیرون آوردند درحالیکه در هفته های گذشته فاصله بسیاری با ثریا سانتا ماریا داشتند ،
دلم سوخت ، برای ثریا ، زن خوبی بود ، خوب کارش را میدانست ، بهر روی هر چه باشد این سرزمین نیز دوران بد ووحشتناکی را گذرانده وهمه با یک هدف مشترک زنجیر هارا درهم شکستند وحال اکنون حزب سوسیال سر کار است آما درآینده اگر حزب پوپولار برنده دشود جناب کاسادو نخست وزیر میشوند بهر روی این فرصت را به جوانان دادند .
زنجیر های اسارت ما درون سر زمین تقریبا یکسان بود آنها زنجیر هارا پاره کردند وما هنوز بر زنجیرهایمان با کمک زنان سیاه پوش قفلی اضافه میکنیم .
نمیدانم ما هم روز ی به هدف خواهیم رسید ؟
ما با آن سر زمین رنج کشیده ؟.
وتوی رهزن نماینده خدا ،
با سر بازان مزدورت ، تا کی میتوانی مارا وارنه بر دار کشی ؟
روزی فرا خواهد رسید که ما یعنی جوانان ما از نغش آنها پلی بر روی سد ها خواهند ساخت وبا چرخ های میخ ار از روی آنها رد خواهند شد .
مطمئن هستم .
پیروزی از ان من نیست ، من فرزند " بم" میباشم و بخاکم عشق میورزم آن قهرمان کهنسال که آنرا ویران ساختید ا زبلندای آن شرم داشتید چون از سر شما بالاتر بود .
این دوران وحشتناک خواهد گذشت هرچند هرروز وهر دم وحشتها اضافه میشوند اما جوانان ما سوگند خورده اند میدانم از سر تا پای آنها خون میریزد آنها برای جنگی دیگر آماده اند ، جنگ با اهریمن نادانی و خرافات .
نمیدانم آیا روزی کسی پیدا خواهد شد تا درباره آنها وشهامتشان بنویسد ؟ !
وتو ای نوشته های پنهانی من ، شمارا مقدس میشمارم چرا که گورستان آرزوهایم من میباشید واندیشه هایم که در هوا پراکنده بودند وحال در آرزوی یک قهرمان راه ازاد میباشم .
روز گذشته در آن فروشگاه بزرگ دستم رفت ویک بروشور مسافرتی برای سوییس برداشتم ، نمیدانم چرا میان آنهم بروشو رتنها آنرا برداشتم ؟ حال با قطار هم میشود رفت ودور سوئیس را تماشا کرد ! هر چند روزی در زوریخ ولوزان بودم اما برایم خوش آیند نیست تا به آنها بیاندیشم .
کسی چه میداند ؟ شاید در سوییس کسی در انتظارم باشد ، مخارج یکهفته آن تنها سه هزار یورو ناقابل است !!! ث
پایان
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 21/ 07/ 2018 میلادی /....؟
---------------------------------------
سر انجام انتخاب حزب پوپولار تمام شد و.... جناب پابلو کاسادو سر از صندوق بیرون آوردند درحالیکه در هفته های گذشته فاصله بسیاری با ثریا سانتا ماریا داشتند ،
دلم سوخت ، برای ثریا ، زن خوبی بود ، خوب کارش را میدانست ، بهر روی هر چه باشد این سرزمین نیز دوران بد ووحشتناکی را گذرانده وهمه با یک هدف مشترک زنجیر هارا درهم شکستند وحال اکنون حزب سوسیال سر کار است آما درآینده اگر حزب پوپولار برنده دشود جناب کاسادو نخست وزیر میشوند بهر روی این فرصت را به جوانان دادند .
زنجیر های اسارت ما درون سر زمین تقریبا یکسان بود آنها زنجیر هارا پاره کردند وما هنوز بر زنجیرهایمان با کمک زنان سیاه پوش قفلی اضافه میکنیم .
نمیدانم ما هم روز ی به هدف خواهیم رسید ؟
ما با آن سر زمین رنج کشیده ؟.
وتوی رهزن نماینده خدا ،
با سر بازان مزدورت ، تا کی میتوانی مارا وارنه بر دار کشی ؟
روزی فرا خواهد رسید که ما یعنی جوانان ما از نغش آنها پلی بر روی سد ها خواهند ساخت وبا چرخ های میخ ار از روی آنها رد خواهند شد .
مطمئن هستم .
پیروزی از ان من نیست ، من فرزند " بم" میباشم و بخاکم عشق میورزم آن قهرمان کهنسال که آنرا ویران ساختید ا زبلندای آن شرم داشتید چون از سر شما بالاتر بود .
این دوران وحشتناک خواهد گذشت هرچند هرروز وهر دم وحشتها اضافه میشوند اما جوانان ما سوگند خورده اند میدانم از سر تا پای آنها خون میریزد آنها برای جنگی دیگر آماده اند ، جنگ با اهریمن نادانی و خرافات .
نمیدانم آیا روزی کسی پیدا خواهد شد تا درباره آنها وشهامتشان بنویسد ؟ !
وتو ای نوشته های پنهانی من ، شمارا مقدس میشمارم چرا که گورستان آرزوهایم من میباشید واندیشه هایم که در هوا پراکنده بودند وحال در آرزوی یک قهرمان راه ازاد میباشم .
روز گذشته در آن فروشگاه بزرگ دستم رفت ویک بروشور مسافرتی برای سوییس برداشتم ، نمیدانم چرا میان آنهم بروشو رتنها آنرا برداشتم ؟ حال با قطار هم میشود رفت ودور سوئیس را تماشا کرد ! هر چند روزی در زوریخ ولوزان بودم اما برایم خوش آیند نیست تا به آنها بیاندیشم .
کسی چه میداند ؟ شاید در سوییس کسی در انتظارم باشد ، مخارج یکهفته آن تنها سه هزار یورو ناقابل است !!! ث
پایان
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 21/ 07/ 2018 میلادی /....؟