همه گفتند :
او یک شارلاتان است ،
من گفتم نه !
همه گفتند او فرستاده است
من گفتم نه
چه فحاشی وتهمت ها و بد و بیراهها که نشنیدم
حال فهمیدم که حق با بزرگتران است ومن سخت دراشتباه بودم .
آرم کنگره ارسالی که ریاست آنرا خود ایشان دارند وصاحب قانون اساسی میباشند !! با ارم سپاه یکی است تنها چند خطوط ونوشته آن فرق دارد .
این بسیجی خوش سر وزبان اگر روی صحنه تماشا خانه میرفت ، شاید بیشتر وجهه کسب میکرد .
فریب دادن ملتی رنج کشیده وجوانانی امید وار یا نا امید کاری بس نا پسند وگناهی نا بخشودنی است
وما خمارن شبانه چه دلخوش بودیم وچه آرزوها دردل میپروراندیم اگر حضرت ولایتعهدی میل برگشت نداشته باشند این یکی هست !!!
چگونه مانند یک رهزن ره افکار مارا ربود ، با کمک همسرش که گویا ایشان نیمه تحصیلای در بعضی از دانشکده ها ایران وسپس لوس آنجلس داشته ودارند ومرتب مصاحبه پشت مصاحبه آنهم با آدمهای معلوم الحال ، ایشان سر انجام به کنگره راه یافتند بعنوان کمکی وتنظیم اوراق وبه دردانشگاه نیز کمک همسر بودند ،
حال یکه تاز میدان سیاست شده اند وهمهرا پس زده اند همه " قلی " هستند وایشان مولی !!!
چه خواب آلوده ناگهان ازخواب پریدیم .
حال باید دست روی سینه م بگذارم واز تمام کسانیکه بن هشدار داده بودن پوزش بخواهم ودیگر نامی از ایشان نخواهم برد وچیزی درباره ایشان نخواهم نوشت ، تنها دلم برای آن ملت رنج دیده ، زنان دربند کشیده وجوانان آرزومند میسوزد که دل به این هنرپیشه روی صحنه سپردند .
همین ؛ دیگر چیزی ندارم بنویسم ودیگر چیزی درباره سیاست آن سرزمین ومردم خواب رفته وفسیلهای ما قبل تاریخ نخواهم نوشت ، باندازه یکمتر از آن خاک متعق بمن است آنرا هم بخشیدم . سر خم سلامت من که پا ک باخته ام این یکمتر خاک هم روی آن . پایان
ثریا / اسپانیا » لب پرچین « نیمه شب هفتم جولای 2017 وشانانزدهم تیر ماه 1397 خورشیدی / شب همگی خوش