دوشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۹۶

کرمی که اژدهایش پنداشتیم


نور خورشیدم ز امداد خسیان فارغم 
نیستم آتش که هر خاری  کند رعنا مرا .......؟
---------------------------------
ماری  منفور  که خزیده 
تا اسارت مارا بیشتر کند 
پست وفرومایه است 

آنکس که جرئت مردن را ندارد 
اگر لازم شد  از شرف ووطنش نیز میگذرد 

تاکنون اسیر بوده ایم 
 و اسیرخواهیم ماند 
ملتی که گرسنه باشد وسیری ناپذیر 
همیشه در اسارت و بندگی است 

این هیاهوی دیوانه وار تاکی ؟
وتا چه زمانی  زیرنام تو ای سر مین مقدس ، 
دستهای کثیفشان را برای گرفتن
وکیسه هایشان را برای اندوختن 
 میگشایند  

شما خودخواهان بزدلی هستید 
به هنگام جنگ درتونلی پنهانید 
 ومن چه صادقانه  یقین داشتم که ....
درختان کهنسال  ما در بهاران 
شکوفه خواهند داد 

وبرهر درختی  شاخه ای از بشارت 
وخوشه ای  از عشق 
آویزان خواهد بود 

آ ه..... که ما مردم  تا چه حد  نابینا هستیم 
وبه دنبال کشتی شکسته این پیروزمندان  دروغین 
در گردابها شناوریم 
همراه با هیاهوی دیگران درسکوت 
 دردستهای لاغر وشکسته آنها 
نابود خواهیم شد 

من با اسارتم به آسمان پرواز میکنم 
و شما همچنان  در پی اژدها روانید 
پایان / ثریا / اسپانیا / دوشنبه 5 مارس 2018 میلادی .