میگویند :
زبان سرخ سر سیاه را برباد میدهد !
حال خوشبختانه سر من و سر جناب ترامپ هردو سفید است ، زبانمان تیز و حرفهای دلمانرا میزنیم او برای امریکا و جیب خودش میجنگد من برای " عدالت : کلمه ای که گم شده واز دایره المعارف محو گردیده است .
روز گذشته گویا ایشان در یک مجمع عمومی افریقاییان و آن دسته از کشورهای فقیر را "چاه مستراح" خطاب کرده وگفته چرا باید اینها وارد امریکا شوند ؟ البته اگر آنها هم مانند مردم سر زمین ما با کیفهای لبریز از پول وطلا وارد میشدند فورا مقام الهوهیت میافتند ، زبان منهم باز بود ویک کامنت زیر گفته بی بی شهربانو گذاشتم نتیجه این شد که دیگر نمیتوانم وارد خیلی از جاهاشوم البته قابل ترمیم است اما کو آن بیان آزاد و آن دموکراسی که میل دارید برای ما به ارمغان ببرید ؟؟!
من حق دارم بگویم نه شما ونه اولاد بزرگوارتان را نه دوست نمیدارم ونه احترامی برایشان قائلم ، آن دختر بدبخت که به فنا رفت آن پسر نازنین به دست چه کسانی!؟ بقتل رسید وآن یکی هم که مشغول تریاک کشیدن میباشد .
از این روزهاست که برای جناب ترامپ یک پرونده هفتاد منی بسته بندی کنند و او را سر جایش بنشانند "مگر منافع زیادی در برجام و غیره باشد : !!! مراهم بسته بندی میکنند تا نتوانتم حرف بزنم اما من جاهای زیادی برای حرف زدن دارم بقول آن پیر قدیمی قلم فراوان وکاغذ ارزان است ، میستوانم همه را درآنجا بنویسم که نوشته ام و محفوظ بدارم .
حال از جناب آقای ترامپ میپرسم مگر آن " کاکا" از همان محل واقوامی که شما نام برده اید برنخاست و بر مسند پر قدرتمندترین کشورهای جهان ننشست وبا انبوهی از دارایی در کنار شما قصر جدیدی نساخت ؟ انسان باید با شانس به دنیا بیاد بعضی ها به هنگام تولدشان با قلم مویی که درون نجاست فرو برده اند بر پیشانیشان خطی میگذارند و میگویند برو .آن تیره روز و سیاه بخت یا بیگناه کشته میشود ویا نیمه جان درگوشه ای خودش را میکشد بعضی ها را هم با قلم مویی که در طلای مذاب درست کرده اند روی پیشنانی آنها ضربدری میزنند و میگویند برو سرنوشت باتوست .
عده ای بدون علامت بدنیا میایند تا جاهای خالی را پرکنند وجودشان ویا عدم آن وجود بی تفاوت است تنها به دنیا میایند تا نسلی از گوه بسازند و خیلی زود هم از دنیا بروند .
چون سرنوشت فراموش کرده قلمرا درون آن دو شیشه فرو ببرد .
سرنوشت بد جوری انسانهارا ببازی میگیرد اگر توانستی با آن دربیفتی چند صباحی انرژی خودترا صرف زور زدن و پیروزی بر آن میکنی سر انجام خسته و درمانده درگوشه ای میخزی واین سرنوشت است که بتو میخندد. تو از پا افتاده ای .
امروز ترا دسترس فردا نیست
.اندیشه فردات بجز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت بیدار است
کاین باقی عمر را بقا پیدا نیست ........"خیام نیشابوری "
ما درقرن شیطان زندگی میکنیم ودر دلهره های معصومانه خود میغلطیم در هجوم تاریکیها وزمانی در نور شمع هم گم میشویم با اوهام های بی سر و ته خود .
از تاریکی نوری بیرون نمیزند هرچه هست تاریکی است .
در سایه روشن های هراس آورو ترسناک راه میرویم بی هیچ هدفی بی هیچ آینده ای وبی هیچ امیدی .پایان
ثریا ایرانمنش » لب پرچین « / اسپانیا / 12/01/2018 میلادی