روزگار شگفتی هاست ، چه نقشه شومی برای دنیای ما کشیده اید ، آنهم اول از کشورهای ناتوان شروع کرده اید کشورهایی که منابع آنها را غارت کرده و تنها مردان خدا را حاکم فرموده و انها را وابسته بخود ساخته اید و حال مشغول تجزیه و ترکیب زشت آنها هستید .
دیگر از هیچ سویی نمیتوان منابعی را برای تحقیق یافت که ایا این دنیا درگذشته نیز چنین بوده ؟ و آن ویرانیهای بجا مانده نیز نتیجه نقشه های شوم آن خود خواهان نا جوانمرد میباشد ؟ .
مردگی و بیهودگی در عهد عتیق در بعضی جاها بیان شده است اما امروز انسان دارد بجایی میرسد که درطول چند ثانیه میتواند قاره ای را به پیماید ، آه ای مردم نادان ، که چشم دارید اما نمیبینید گوش دارید اما نمیشنوید و هر چه بیشتر نیروهای انسانی خود را صرف هوای و هوس آنهایی میکنید که شما را بنوعی فریب داده اند .
آنچنان دنیا را در بغل فشرده اند که گویی تنها متعلق به آنهاست به همان گونه که در کلیساها و مساجد بت هارا میپرستند ویا شخصی ثروت خود را حال بجای ایجاد دنیای نوین و خلاقیت های تازه مشغول ویرانی و کشتن مردم هستید تا به مراد خود برسید و دنیا را در آغوش بکشید و برای هشتاد نسل خود باقی بگذارید همچنانکه فلان لرد از قرن هیجدهم تا بحال دارد میخورد بدون آنکه بازوان خود را بکار بیاندازد .
انسان امروز خسته است ، خسته از بیهودگی و خسته از اینکه عمرش را دارد بیهوده تلف میکند و تنها به تماشای رباط ها نشسته است تفکرات قدیم و قرن پانزدهم دارد کم کم ذهن مردم را بخود مشغول میسازد و آنها در اثر بیهودگی و بیروحی به حیابانها میریزند .
امروز استان " کاتالونیا " بکلی تعطیل شده است حتی بیمارستانها بنا براین کارخانه ها هم از کار افتاد ه اند شیرها در بشکه ها دلمه میشوند و گوشتها در فریزرها یخشان آب میشود و مردم گرسنه نیمی از خوراک اسپانیا از طریق کاتالونیا تامین میشد حال اینها هم گرسنه اند نا نهایشان پوک شده و زندگیشان دگرگون .
اربابان دولتها مشغول مذاکره هستند میزهایشان پر است صبحانه شان عالی و الهام الهی در آنها میجوشد .
امروز کار با انسان بسیار بیگانه است تولید از راه حرفه ها وصنایع دستی بکلی مرده کارخانه های بین الملی ( بخضوص آنمردان زرد چهره) شب تا صبح کارگاهایشان کار میکند همه نوع چیزی را میسازند حتی خدارا .
و ما ؟ ما گوشه گیران ، تماشاچی و خود را از کار افتاده میپنداریم هرچه هم کوشش کنیم بی فایده است امروز بیکاری در جامعه بزرگ آریستو کراسی و سرمایه داری به اوج خود رسیده است مردم برای سیر کردم شکم خود و خانواده شان حتی زنجیر و قلاده به گردن میاندازند و صدای سگ میدهند همه تبدیل به حیوان شده اند طبقه کار گر و روز کار گر دیگر به نقطه پایان خود نزدیک است نقشی در جامعه ندارد ؛ سرمایه کجاست ؟ مهم نیست از چه طریق از فروش آدمها تا کشتن آنها حیوانی که دیگر باقی نمانده ، و فروش اسلحه و مواد خام زیر زمینی و برده داری مدرن ، کم کم خانه های بردگان دارد آماده میشود " کلبه عمو تام" ساخته شده از چوب الوار و خورده ریزهای درختان نیروها دارد به هدر میروند امروز جوانان را در شهر بارسلونا میدیدم که هریک کیف به دست درحال مشت بازی وزد و خورد یکدیگر بودند و زخمی ها کجا بروند بیمارستانها بسته است .
این همان نقشه شومی است که برای ما انسانها کشیده اید ؟ لعنت برشما وآن دنیای جهانی و یگانه شما ؛ لعنت بر ایمان نداشته شما و لعنت بر آن که باعث و بانی این نقشه هاست .
کویین بزرگ پس مانده ویکتوریا در کاخش ارام نشسته و گیلاس حین وتونیک خود را سر میکشد بی خبر از آن آنچه در بیرون میگذرد او باید تاج را محکم در بغل نگاه دارد برای آیندگان لازم است و اگر کسی کمی فضولی کرد خود کشی میشود .
قصه های بچه ها همه روی حسرت یک شاه زاده میچرخد و همه میل دارند کلاهی از جنس شیشه های رنگی بنام تاج بر سر بگذارند حال به هر قیمتی شده .
دیگر کسی صاحب اموال و ملک خود نیست و دست آخر همه از هم میگریزند و باهم بیگانه میشوند ، دنیای امنیت حاکم بر سرنوشتهاست .
دیگر هیچ زندگی یعنی هیچ یک بازی بیهوده با سرنوشتی که دردست ما نیست . پایان / .
--------------------------------------------------------------------------------
ثریا / اسپانیا / 3 اگتبر 2017 میلادی برار با 11 مهرماه 1396 میلادی .