از این رو برای ما انسانهای گمراه ،
عشق حتی در نا سازگاری ممکن است
نه قضاوت
نه نفرت
بلکه تنها عشق صبور
و صبر زیاد
ما را به هدف میرساند .......؟؟؟
-------
نمیدانم این تکه را از کجا روی دفترچه ام نوشته ام ، اما برای غذای امروز خوب است ،
امروز آش ابو دردا برای خانواده و خستگی مفرط .....
و سپس جدال گرگها سر اینکه جناب دانلد ترامپ چرا در سخنان پر مغز وشیوای خود نام خلیج فارس را نبردند ؟!!!
منکه نشیندم تنها کمی از آنرا خواندم و رفتم پی کا رخودم از همان نوع حرفهایی که درباره مکزیکو زد ، درباره کوبا زد و حال درباره ایران میزند تنها حرف میزند عمل؟ دست او نیست او کمک جراح است نه بیشتر چاقوی تیز جراح دردست دیگران است
اوف ، دیدن قیافه اون مردک کانال یک و اون امید نادان وای حالم را بهم میزنید با این قیافه ها و اعمالتان ،
مثلا خیلی شما سیاستمدار هستید و درس سیاست را خوانده و تجربه های های گرانبهایی را کسب کرده اید ؟
بیچاره رضا شا ه و محمد رضا شاه اگر میدانستند که چه جانورانی از قبل عکس و شمایل آنها تجارت میکنند درهمان روزاول ایران را برای همیشه ترک میکردند و میرفتند یکی ویولونیست میشد و دیگری ؟ نمیدانم سپاهی خوبی بود یادشان گرامی.
مثلا اگر خلیج را هم عربها ضمیمه خاک خود کردند مانند همه چیز های ما را که بردند بازهم باید بگویند خلیچ پارس ؟ پارس تمام شد فارس آمد و حال عرب خواهد آمد چه بخواهید چه نخواهید و یا بروید به دنبال تجزیه هرکدام یک تکه را بردارید و شاهی کنید .
چهل سال شرم آور است که شما پشت این دوربینها نشسته اید و بهم فحاشی میکنید ، تنها توانسته ام گاهی برنامه های همان پیر سعید بهبهانی را ببینم که گاهی او هم از زبانش در میرود و به دیگری فحاشی میکند حال مثلا اگر به فلان مرد بگویید بچه پرو و یا فلان و بهمان بشما چیزی اضافه میشود؟ تنها ازخودتان کم میشود ، تا امروز ما نتوانسته ایم درست حرف بزنیم اعتبار ما ایرانیان به فرهنگ و ادب مااست اما ادبی نداریم ، امروز یک شعر گذاشتم روی کانال پلاس آقایی کامنت داده بود :
بع وبح وبه !!! مولانا ؟ چطوری آبجی ، سلام آبجی !!!! آنرا بیجواب گذاشتم .
اشعار شاعران گرانبها و فاخر ما افتاده دست مشتی بچه حاجی و خانم باجی و امروز دیدم که یک امنیتی هم سر وکله اش پیداشده و عکس مرا برداشته و عکس خودش را گذاشته !!!
برای من مهم نیست دلم برای آنهمه شاعر و نوازنده و خواننده که واقعا دود چراغ خوردند تا این رشته را نگاه دارند میسوزد .
همه یک عکس زن مامانی را میگذارند و از سوز و تاب بغل گرفتن او آتش میگیرند ؟ ویا اشعار مذهبی ! ویا تبریکات اعیاد و روزهای وفات انبیا ، فاتحه مردگان شب جمعه !!! ظاهرا نام این انجمن هست [انجمن شعر و موسیقی فاخر ایران ]!!!! تنها چیزی که در آن دیده نمیشود همان فخر شاعران فاخر است .و موسیقدانان بزرگ ما نه ازتجویدی خبری هست نه از یاحقی ونه از شجریان و نه از همایون خرم و نه ....زنان که کاملا باید در پرده استتار بمانند ! ادبیات و شاعران و خوانندگان ماهم مصادره شدند مانند اموالمان .
چندی پیش دختری خانمی یکی از اشعار مولانا را برداشته و بدینگونه نوشته بود :
که ملت عاشق مذهبش ز ملت ها جداست !!!!
نوشتم بانوی ویا دوشیزه عزیز شعر را ویران نکنید " مذهب عاشق ز مذهبها جداست ،
هزار دشمن برای خودم تراشیدم .....
.
من سعی دارم آرام زندگی کنم و آرام بروم وا رام بیایم وبکار کسی کاری نداشته باشم چرا که نه شاعرم ، نه نویسنده و نه سیاستمدار ؛ من مرثیه گوی دل دیوانه خویشم .
بنا براین کمتر با این آدمها به یک جوال میروم . تنها یک تماشاچی هستم که دلم میسوزد میگذازد .
........
نه کم کم این رشته را نیز پاره خواهم کرد تنها فشار خونم بالا میرود و عصبی میشوم روزی در کلاس سیمین بهببانی و دکتر حمیدی شیرازی ودکتر فریدون آدمیت درس شعر و عشق و شوریدگی را میخواندم و مصاحبینم نادر نادر پور بودند و مترجمین بزرگ و نویسندگان درجه اول و موسیقدانان بزرگ ، حال .....؟.دنیاعوض شده اما من عوض نخواهم شد همان عاشق شوریده ای که بودم هستم و خواهم ماند .
و عزیزجان آقای پرستویی !که گریه کنان میخواندی : من تهرونمو میخوام ، من شمرونم و میخوام ......
عزیزم دیگر آن تهرون ، نهرون نمیشه همونطوریکه اون ایرون ،ایرون نمیشه از نسل شیطان شیطان زاده میشود نه فرشته .
پر دلم گرفته . پر غمگینم و پر بی حوصله اگر مجبور نبودم که این چند سطر را بفروش برسانم درب این کامیپوتررا میبستم و یا میرفتم با زبانهای دیگری اشعار خودم را میگذاشتم خیلی هم آسانتر بود . اما درحال حاضر متعهدم . پایان
ثریا / اسپانیا / 14 اکتبر 2017 میلادی .....
.