هر صبح که کانالها را باز میکنی ، از راست و چپ مانند پشه خاکی که موش کور بنا کرده است انواع و اقسام اندیشه ها ، فحاشی ها افشا گری ها ، هم کاری های روشنفکرانه روی پرده میایند .
این کور دلان دیروز انجمن ها از زمین سر بر میاورند این مردان بی عمل به صف گسترده ای تقسیم شده اند نه چندان فشرده بلکه به دور از هم ، در ضیافتها ، میهمانیها ، با هم سر یک خورش مینشینند اما در گفته هایشان نامی از داد و ستد اندیشه و یکرنگی نیست .
" خانه کتاب" معروفترین و بزرگترین کتابخانه ایرانی در لوس آنجلس بسته شد و آن چندصد هزار جلد کتاب به کجا میروند ( به کردستان نوین ) که استقلال خود را کم کم باز می یابد دیگر چیز نمانده ( این سر زمین بفروش میرسد ) !.
باید بفکر غنمیت ها بود برای تغذیه این قارچ ها بگفته یک نویسنده فرانسوی مقدار زیادی کود لازم است گاهی اوقات نیازی به کود ندارند، هر کدام زیر یک پرچم رفته اند تا خود را با آن بیارایند ، حال این کبوتران کشتی بزرگ نوح از دورها آمده اند پیر و جوان مشتها گره کرده بسوی یکدیگر نشانه میروند ، عده ای از آنها ده ها سال پیش پشت سر آن " پیر مرد " دیوانه واز خود راضی تحفه و باز مانده قجر ها راه میرفتند و حال اگر از آنها بپرسی که خانه بزرگ ما بنام میهن دارد تکه تکه میشود و اطاق اطاق آن به اجاره یا فروش میرود ، چه باید کرد؟ در جواب میگویند "
هنوز فرصت باقیست . و هنوز آن زمان فرا نرسیده است ، همه آنها فرصت طلبند و فرصت طلبی فطری که از مادر و خانواده به ارث رسیده است .
آن پیر کهن سال بهرام قلی خان پشت قاب خاتم آن پیر مرد پنهان شده با چهره تریاکی با چند جلد کتاب نیمه خوانده دارد از تاریخ سخن میگوید تاریخی که تنها هزار و چهارصد سال بنا شده نه بیشتر و نامش را گداشته سر زمین جاوید ! این سر زمین را رضا خان قلدر ( نظر شما) از زیر خروارها خاک ، شپش ، پشه مالاریا و بیسوادی بیرون کشید و مردان و زنان را به کلاسهای سواد آموزی فرستاد وهمین پیر مرد دیوانه در مجلس باو فحاشی میکرد ، شما باید درهمان طویله گذشته با شپشها وتریاک ورشکها و ذرون حرمسراها با قلیونها ی زنان سبیبلو و خواجه ها که وظیفه شاهی را نیز انجام میداند !!! کنار هم باشید ، پاکیزگی و نظافت شما را بیمار میساز هم روحتان بیمار میشود وهم پیکر نحیفتان . بهر روی ارباب بزرگ بی بی سکینه شما را تنهانمیگذارد وظیفه میرسد .
با نگاهی به نوشته ها و کامنتها ی تهوع آور میتوان فهمید که آن فرهنگی که به آن میبالند تا چه حد سقوط کرده است .
واین خطر تجزیه چیزی نیست که بتوان از آن فرار کرد ، نمایشگاهی در ( آلمان) خانه های جدیدی را به تماشا گذاشته است که : دیگر کسی تنها نباشد ! گروهی زندگی کنیم ؟! همان لحظات استثنایی را که میتوانستم باخود باشیم باید با دیگران تقسیم کنیم نمایش (بیگ برادر) را برای همین ساختند تا امتحان کنند که آدمها هم میتوانند مانند کوسفندان دریک طویله بهم فشار بیاورند .
سر زمین پهناور ایران برای این حیوانات تازه رسیده ، بیسواد وبی شعور که تنها چند خط شعر را در حافظه شان پنهان کرده اند زیادی بزرگ است میتوان آنرا بقیمت خوبی ببازار عرضه کرد.
درعین حال هم باید بفکر کمبود مواد غذایی بود و کمبود آب و جمعیت زیادی که هر روز بیشتر میشوند دیگر احتیاجی به گوله جلوی دهانه توپ نیست ، باید این ارتش را بنوعی کم کرد جمعیت باید کمتر از دو میلیون باشد همه جهان هستی باید بین چند میلیون جمعیت داشته باشد بهر وسیله ای که شده باید این جماعت را از بین برد تنها یک و یا دو میلیون برای بردگی کافی است بقیه باید بروند ، گورها از پیش اماده اند در هر شهری که بروی چند صد گور آماده و مهیا مانند یک اطاق بفروش میرسد ! وآن حیله سازان دیگر با تردستی از بهره هایشان بخوبی استفاده میکنند همه شتاب دارند ، دنیا دارد به آخر میرسد شکست خوردگان فاتح شده اند و کم کم همه در یک آغل به رهبری خود گرد هم جمع میشوند .پایان
ثریا ایرانمنش " لب پرچین " / اسپانیا / 08/09/2017 میلادی / برابر با 17 شهریور 1396 شمسی ./.