" آدم وحوا در بهشت درحال چیدن میوه ممنوعه " !
---------------------------------------------------
قرار نبود بنویسم آما نامه ای آمد که برخیز ! برخاستم در اطاق داغ همسان یک سونا کولر درآنسوی دیگر کار میکند و کمی بادش را بمن میفرستد مستقیم نمیتوانم زیر کولر بنشینم ،
فریبم میدهند ، این جانوران کوچک مرا فریب میدهند بخیال آنکه سنی از من گذشته دیگر شعور را هم گم کرده ام . من فریب آنهارا نخواهم خورد همچنانکه فریب بزرگترانشان را نخوردم ، تنها سکوت کردم تا بازی را ادامه دادند سپس دستهایشان رو شد ، دست من پنهان بود ، پشت سرم پنهانش کرده بودم
من از درهای بسته و پنجره های کدر و پرده های افتاده وحشت میکنم ، باید نفس بکشم باید آزاد باشم آزادانه راه بروم در لباس پوشیدنم در گفتارم در عشق ورزیدم ، من بخاطر عشق بگونه ای فدا کاری میکنم ، اما اگر مرا در قفس بکنند زنجیر را پاره میکنم و فرار بر قرار ترجیح میدهم من نمیتوانم زندانی تجهیزات و تجملات باشم .
--------
من مایل نیستم در مجالس ترحیم شما حاضر باشم ، و چادر بپوشم یا سر سفره های مسخره بنشیتم بی آنکه بدانم چرا ؟ دنیا ی من دنیایی باز و لبریز از آفتاب و روشنایی است اگر مرا مجبور کنید خواهم مرد ، تنها راه من به سفره خالی و رختخوابم منتهی میشود ،نشست ، برخاست با زنانی که بیهوده اصرار دارند نقش بانوان متشخص را بازی کنند مرا عصبی میسازد .
تشخص سالها بود که درآن سر زمین مرده بود هم اکنون این تازه وارد ین باید خیلی چیزها را بدانند وبا خیلی از چیزها اشنا شوند .
" اوه کمی او را بباد تمسخر میگیریم سپس باو یاد میدهیم اشنایان شهرستانی ، آشنایان شهری وظائف خویشاوندی دید وباز دیدها میهمانیهایشان نشان یک سلسله بیکاری و در معاشرتهایشان " که زن باید کد بانو " باشد اگر چه از فشار درد و خستگی نالان بگوشه ای بیفتد . اما مدام باید سر فراز باشد که خورش جا افتاده واین افتخار بزرگی است برای این بردگان بی زبان یک زندگی مکانیکی در پندارهای عقب مانده و فرو مایگی شان ، آه همچو سنگی بودم که مرا درون دیوارها با ساروج و آهک کار گذاشته باشند عشق گم شد ، نابود شد ، سروری و اقایی جای آنرا گرفت آن انرژی پنهانی در من هرگز خاموش نمیشد بر خلاف جهت آب حرکت میکردم نه ، بمیل آنها ، بمیل خودم تنها مدتی دچار ضعف اعصاب شدم . بقیه دارد
از" دفتر یادداشتهای روزانه ( که خط خودم را نمیتوانم بخوانم ) ....
» لب پرچین « / ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 06/ 08 2017 میلادی .