دوشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۶

خطرازاد بودن


این علامت " وی" علامت آزادی است ، 
علامت رهانیدن از زیر یوغ بردگی است ، من آنرا بتو تقدیم میدارم ، بر خلاف آن "(پیرزنی  در پشت سیم تلفن که خود را فرزند کوروش مینامد ) !

 امروز هر کدام از ما  از ما زنان و مردان  به درجه ای از تحولات رسیده ایم که در گشدته از آن محروم بودیم ، قهرمانان پوشالی ما ، مانند  شین ، ب. سین لام وکاف .  میان همه فرق گذاشته بودند ،  نسل زنان  درقیاس با نسل مردان  همیشه  بیک اندازه  نبوده گاهی زنان پیش پا افتاده  و کنار بودند .
من سعی داشتم که این گوشه افتادگی را پس بزنم و جلو بروم  سر سختانه جنگیدم  " مگر درپهنه سیاست " که از آن  بکلی بیزار بودم  چرا که بیشتر نرینه ها  پر باد کرده صندلیها را  اشغال کرده بودند ، من تنک دست بودم ، تنک دستی با تنگدستی میدانی که فرق دارد ،  راهی بس دشوار پیمودم تا خود را بجلو راندم  و اینکه تنها بخورم  و بخوابم و فرزندانی بیاورم  آزمون زندگی من نبود منش من  ازاد یخواهی بود تن پروری کار من نبود  حال این پیروزی پیش پا افتاده را برای خود افتخاری میدانم  چرا که ببهای همه آزمونهای زندگیم تمام شد .

خدایی را که دیگران ستایش میکنند و نامش هرچه باشد من نمیشناختم خدای من درون سینه ام جای داشت و دارد  و امروز با تمام وجودم از او خواستم  که ترا برگزیند . رودخانه باید بسوی دریا برود  ، تو خروشیدی مانند یک سیلاب سرازیر شدی هرچه را  که سر راهت بود ویران ساختی  آنکه باید به دریا برسد و در امواج اقیانوسها بغلطد تویی .
نطفه ترا از خیلی پیش در سینه کاشتم و امروز ثمره آنرا میبینم گل داده گلی خوشبو و زیبا ..
طالب جنگ نیستم  اما این صلح آبکی را نیز نمی پذیرم  زیرا که براین عقیده ام  صلح درواقع نبودن جنگ نیست  فضیلتی است    که از نیرومندی جانها سر چشمه میگیرد .
در برابر زور باید زورمند بود  نه ناتوان  و نه ترک و نه تسلیم .

پایداری کن ؛ غریزه قلبی من مطمئن  تر از  وسواسهاست  ، روزی و روزگاری پیرو آن پیرمرد هندی بودم ( عدم خشونت ) اما امروز دیگر آن سلاح خریدار ندارد و کاربر دی هم نمتواند  داشته باشد . حال با یک پیکار درونی دست به گریبانم ، و هنگامیکه از روی صندلی همیشگی ام  برخاستم تا به اطاق خوابم بروم ، صمیمانه  از تو خواستم که برخیزی میدانم پیروز خواهی شد .
امروز قوانین جهان زیر و رو شده است ، من ترا درسینه ام پرورش دادم حال نوبت توست که مرا از نو بوجود بیاوری.
بهار فرا میرسد ، شاید من نباشم و شاید بودم و پیروزی ترا بر همه عالم دیدم کسی چه میداند . ثریا 
» لب پرچین « / عصر دوشنبه 24 .07 /2017 میلادی /.