پنجشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۹۶

آسمان بی دود

با چه خوشحالی عکسی از آسمان صاف وبدون دود  را روی ایستاگرام گذاشتم ! این آسمان امروز ماست با درجه حرارت  28 وتازه اول صبح است ، 
درب ها همه بسته کرکره ها پایین  ومن این آفتاب را در زمستان لازم داشتم نه در تابستان ، خوب زندگی هیچ تعهدی بمن نسپرده که به دلخواه من رفتار کند ، میخواستی چشمانت را باز کنی و خانه ای بگیری که روبه آفتاب  باشد .شب گذشته داشتم کتاب " حقیقت من ، " زندگی ایند یرا گاندی دختر نهرو را میخواندم ، چه زنی بود همانند پدرش ، یک انسان واقعی و من چقدر دلم میخواست جای او بودم البته اورا نیز کشتند پسرانش را نیز از بین بردند وا زخانواده گاندی اثری بجای نماند چرا دیگر جای انسانها با حیوانات داشت عوض میشد ، حیوانات شورش کرده بودند و قرار بود که خوکها رهبری را در دست بگیرند . 
در جایی مصاحبه گری از او پرسید بود :
 من هرگز نمیتوانم  شمارا در قالب  یکزن  خانه دار تصور کنم ! واو در جواب گفته بود که "
 برعکس  اشتباه میکنید  کاملا دراشتباهید  من همیشه یکزن  خانه دار کامل بوده ام مادری کردن برایم لذت بخش ترین حرفه دنیا  است ، بطور قطع  هرگز چنین کارهایی بردوشم سنگینی نکرده است  من طعم  این زندگی را خوب چشیده ام  و خوب میدانم  امروز  فرزندانم .... که من دیوانه آنها بودم  و فکر میکنم  برای به ثمر رساندن  آنهاکارهای زیادی  انجام داده ام  ، حالا فرزندانی  خوب  ، جدی ، از آب درآمده اند  من هرگز  مسئله زنانی را  که خود را قربانی  فرزندانشان می دانند وبه بهانه پرورش آنها  دست  از فعالیتهای  اجتماعی  میکشند  ، درک نمیکنم  ، این دو  موضع را  میتوان با تقسیم اوقات به راحتی  وتوانایی انجام داد ".
او زن بزرگی بود او ، وگلدا مایر ، دوزنی که از خاور میانه برخاستند و نشان دادند که یک زن میتواند قدرت را خوب دردست بگیرد درعین حالی که هم زن است وهم یک مادر .

حال زنان امروزمارا بااین  دو مقایسه میکنم و میبینم یکی از اینسو افتاده دیگری ازسوی دیگری حد وسطی ندارند .
زنان درس خوانده ودرعین حال وارد به امور اجتماعی در میان ماخیلی کم است واگر باشد آنچنان حودرا در سطح بالایی از جامعه میبینند که  فراموش میکنند پاهایشانرا در کجا بگذارند .
آنها پیست رقص را با صحنه سیاست عوضی گرفته اند ویا برعکس صحنه سیاسی را با پیست رقص عوضی گرفته اند  سفره ابوالفضل وآشپزی کردن  وزیر حاج آقارا جمع نمودن و درکنار هوو نشستن برایشان یکنوع فدا کاری است وحتما جایشان دربهشت موعودی که به آنها وعده داه شده است میباشد .

مرتب چیزی پشت ذهن من مرا ازا میدهد ، چرا آن عکس را روی ایستا گرام گذاشتم در حالیکه بیشتر آسمانها را دود و آتش فرار گرفته است ؟ اما من دریک یک سربالایی زندگی میکنم ، به آسمان نزدیکترم تا به زمین ،  بهر روی من همیشه عاشق کاری  که انجام میدهم هستم ، عکاسی را دوست داشتم حال نوه ام جای مرا گرفته است نقاشی روزنامه نگاری یکی از آروزهای من بود حال او بجای من دارد این درس را میخواند  اما برای کدام دنیا ؟ از کجا میتواند عکس برداری کند از جنازه های سوخته و آویزان شده از پنجره ها؟ و یا از دود یکه جنگلها را  پر کرده است و یا از لاشه های جوانان بیگناهی که باید طبق دستور پیر پاتالها کشته شوند و یا بکشند .
نمیدانم ، خوشبختی دراین دنیا وجود ندارد ،  یک نظر گاهی کوتاه مدت است میاید و میرود  موقتی است  وجود خارجی ندارد  تنها آن احساس است که دران آدمی مینشیند مانند زخمها ودرد ها  احساس خوشبختی چندان طول نمیکشد امادردها ورنجها همچان زخمی بردلت میمانند از همان نوع زخمهایی که " صادق " هدایت درکتابش  نوشت این زخمها بیصدا هستند تنها ترا میجوند هرصبح که سراز خواب برمیداری باید بیاد بیاوری که شب گذشته دوباره کابوس به دیدارت آمد وحال زخم دوباره سر برداشته خون ریزی میکند ، باید جلویش را گرفت ، من حتی بزرگ شدن وموفقیت فرزندانم نیز دلمرا شاد نکرد هیچ دستی نتوانست این درب بسته و میخ شده را بکوبد و باز کند وبرای چند لحظه بمن کمی آب خنک بنوشاند تا من مزه خوشبختی را احساس کنم .
بهر روی من مردان وزنان خوبی را درآسیا میشناختم وبرایشان ارزش قائل بودم ذوالفقار علی بوتو یکی اازانها بود که همسرش ایرانی ونسبت دوری با خانواده همسر من داشت . بیشتر رییس جمهوران پیشین پاکستان زنانشان ایرانی بودند امروز دیگر زنان ایران حرمتی ندارند حتی دربین پاکستانیها ویا هندیان ، دران زمان ما رایزن های فرهنگی داشتیم و د رهر سر زمینی در سفارت یک رایزن فرهنگی نیز بود ، که کارش روابط عمومی فرهنگی بین کشور ما و سایر کشورها میبود اما حالا ما درکنار تروریسستها نشسته ایم وخوشحاالیم که میتوانیم با پودر فسفر آدم بکشیم .ث

I  do not wish you an eacy time , but  I wish you  that  whtever dificuñty you  have , you  will overcome.
پایان 
 ثریا ایرانمنش » لب پرچین « . اسپانیا / 15/06/ 2017 میلادی /.