جمعه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۶

کشاکش میان دو قرن



روز بسیار بدی داشتم  ، شاید باید بنویسم یکی از بدترنی روزهایم بود ،  برای نوشتن یک شعر روی یک تابلت بارها خطوط آزارم میدهند ، حالم چندان خوب نبود  وهر بار این درد بیدرمان مرا فرا میکیرد که به تازگی ها میهمان  من شده دیگر همه روزم تباه است .

شاید کسانی بپرسند که اینهمه زحمت برای چیست ؟ وبه کجا میخواهی برسی ؟ ..
.
تصادفا به هیچ جا میل ندارم برسم آنهم دراین زمانه  وبین این مردم بیسواد وبیشعور  همین که توانستند چند کلمه زبان بیگانه را فرا بگیرند دیگر علامه دهرند وحال باید بفکر درآمدی کلان باشند ، گاهی یکی از خوانندگان ناشناس بطرز شگفت اوری  واکنشهایی نشان میدهد  شاید درست باشد ویا شاید غلط ، مگر نه اینکه امروز همه مینویسندو چاپ میکنند وبعد بطور مجانی دراختیار عموم میگذارند و( یا شاید هم چندان مجانی نباشد ) .

بگذار هر طور میخواهد باشد . در حال حاضر همه روزهای مرا پر کرده است .
امروز از شرکت تلفن بمن زنگ زدندکه یک برنامه جدیدی بمدت شش ماه با قیمت هفتا د یورو برایت یفرستیم اگر دلت خواست همیشه بماند ، فریادم  را بلند  کردم وگفتم :
یک زن ، تنها ، با پول پنسیون باید ماهی شصت تا هفتاد یورو با تاکس هیجده درصد بشما بپردازد نه بخانه کسی زنگ میزنم ونه بخارج جزئت ندارم گوشی را بردارم درحالیکه در تعریف قدیمی بمن گفتید با چهل یورو همه چیز را خواهی داشت اینترنت ، موبایل وتلفن خانه ، حال کم کم شد پنجاه  یورو  وروز گذشته ،

 که صورتحساب بانکم را دیدیم شصت وشش یورو ، واقعا شما وحشتناکید میل ندارم نه تلفن میخواهم نه اینترنت ونه هیچ ، دخترک ساکت بود سپس گفت میدانم ، میدانم اما من تنها یک کارمندم . حال برنامه  جدیدیشان شصت کانال تجارتی فیلم وهمه این برنامه ها کم کم به یکصد یورو خواهد رسید .....

هیچگاه برنامه هایشانرا تماشا نمیکنم  کپی مسخره ای از روی برنامه های سایر دول است مشتی خاله زنک با مردهذ مینشینید ویکصدا باهم حرف میزنند هیچکدام نمیکذارد صحبت دیگری تمام شود ، اخبارشان چیست فلان هنر پیشه لاغر شده ویا از معشوقه اش جدا شده ویا با دوست پسرش بهم زده فلان فاحشه آبستن است .... همین نه بیشتر ودر وسط آن هزاران تبلیغ ..
..
امروز  فیلم " لایم لایت " که فارسی  ترجمه شده ان بنام روشناییهای شهر  بود  تماشا میکردم ، این آخرین کار چارلز چاپلین بود وروزی نامه ها آنرا بدترین فیلم سال انتخاب کردند . دحترش جرالدین تنها پنج سال داشت که امروز از مرز هفتا هم بالاتر رفته وبرادرش نیز درآن بازی میکرد [کلر بلوم ] که  هنرپیشه مورد علاقه من است ، چرا این فیلم نگرفت ؟ یا آن آهنگهای دلپذیرش ؟ چرا ندارد او متهم بود که با کمونیستها رفت وآمد دارد ....اهه امروز که ریاست جمهور خودتان یک پا دوست وهمکار روسیه میباشد  یعنی که فضای امنیتی وهیتلری واستالینی را بر دنیا حاکم ساختید .

بگذریم ، اکثر خوانندگان  من وتماشاچیان چارلز چاپلین   رنجهایی را که  ما میبریم  نمیشناسند که هیچ حتی متوجه آن هم نمیشوند .
حال در فیس بوک وسایر انجمنها هرکدام اطاقی جداگانه دارند و امت   ( ببخشید ) عضو میپذیرند ......
حتی یک خط شعری را که از شاعری می نویسی باید تمام وکمال  توجیه شود .

 سیاسی نباشد ، به سایر اغضا برخورنده نباشد  وزیاد عشقی نباشد و..... وغیره وذالک .

در گذشته شعر دردشاعر را بیان میداشت حال بمدد اعتدال دموکراسی آب نکشیده در سراسر جهان اشعاز ونوشته ها هم باید زیر چتر حمایت پلیس امنیتی باشند همه چیز مصنوعی تعارفات  با سبدهای گل وشمع طلا سیب طلا اووووه بالا آورده ام .
حال چگونه بنویسم که شادترین لحظه زندگی من  درچه موقع اتفاق افتاد ویا میافند ؟ ....پایان 
دلنوشته امروز  /جمعه / 19 ماه می 2017 میلادی / اسپانیا .