از ماست که برماست .
-------------------
مدتی است که رسانه های داخلی وخارجی فارسی زبان ( البته گروه چپ ) ! از مرگ [ویدا حاجبی ]در پاریس سخن میرانند .
این خانم از یک خانواده مرفه درآذربایجان پا بعرضه وجود گذاشته وبزرگ شده است ودر پاریس در رشته معماری همکلسی شهبانوی سابق فرح دیبا بوده است وتا آخرین روزها هم دوستی خودرا نگاه داشته وبه شهبانو وفادار بوده است ! اما ایشان ناگهان هوایی میشود به کوبا میرود درآنجا درسهای تروریستی وانقلابی میگیرد با یک مرد چپ گرای ونزوئلایی آشنا میشود با او ازدواج میکند صاحب پسری میشود از او جدا شده ودر ایران به زندان میرود حتی دوستی او با شهبانو هم نمیتواند کمک کند وتا شورش 57 درزندان بوده سپس آزاد میشود به گروه خلقیها میپوندد وسرانجام سرخورده ، درحالیکه تنها پسرش را ازدست داده به پاریس میرود عجب آنکه در مقام پناهندگی در پاریس در بهترین وشیکترین خیابانهای شهر پاریس یعنی منطقه پاسی و(16) زندگی میکند وچند ماه پیش از دنیا میرود بیشتر درغم از دست دادن تنها پسرش.
تا اینجا زندگی او بخود ش مربوط است اما ، چرا اینهمه معلومات و انرژی را صرف بهبود مردم ستمدیده نکردید ؟ با همه امکاناتی که داشتید باز سرسجده بسوی ستاره سرخ گذاشتید .
انقلاب کبیر بلشویکی در سطح نازل وکم ارزشی در سر زمین ما رخ داد وتوده ایها ، خلقیها وغیره باختند خوب هم باختند ملای رومی ساخت بی بی سکینه از زیر عبا بیرون آمد وهمه را یکجا به چاه ویل انداخت بقیه اش را که میدانید .
مهندس " شین " وخانواده اش ، نه ثروتمند بودند ونه ایرانی ونه از خانواده مرفه بلکه ماموریت داشتند که جوانانرا بسوی مکتب ببرند ودرس بدهند ، ایشان بکجا رسیدند؟
خانم مریم فیروز شه زاده قاجار چه مرگشان بود ؟ که با یک عرقخور حرفه ای تریاکی توده ای پیوند بستند وتا آخر عمر با مادام شین وسایرین در کمپینها وجلسات شرکت میکردند برای آزادی زنان ؟ کدام ازادی امروز زنان به دست آورده اند همان آزادی نسبی را هم که درزمان شاهان پهلوی به دست آورد بودند بجای آنکه آنرا محکم بچسپبند وبه دنبال بقیه اش بروند همه مادام بواری زمانه شدند .
من رنج را درچهره استادان ودبیران خودمان میدیدم ، چه زن وچه مرد همه تحصیل کرده دانشگاه دارای تخصص واما با یک حقوق ناچیز میساختند ودم بر نمیاوردند تنها هدفشان این بود که ما دانش آموزان را خوب تربیت کنند برای آینده بهتر ایران !
خوب تربیت شدیم ، اما بی وجود ونا موفق بازیچه دست دهاتیان تازه بشهر آمده وغلامان شهریار ، نجیب بار آمدیم اما بیفایده بود تنها نام بی عفتی بر چهرمان نقش میبست چرا که دستهایمان از مال دنیا تهی بودند .
وابسته به هیچ حزبی نشدیم وخودرا به هیچکس نفروختیم ،
امروز دستها خالی ، خانه خالی ، محفل خالی ، جاده خالی ، شهر خالی وخودمان نیز کم کم خالی خواهیم شد .
نه ، خیلیهارا نباید بخشید نامشان درلیست سیاه موجود است .پایان
دلنوشته امروز / پنجشنبه 7 آپریل 017 میلادی