سه‌شنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۵

تاریخ گم شده

عاشقانه ، دل وجان  بر رخ دلدار دهید  
بعد از آن  در گرو  می  سر ودستار دهید
مست گردید از آن می که خمارش نبود 
بعد از آن خرقه  وتسبیح  به زنار دهید .........".شمس تبریزی"

امروز مارا سفری بی ما افتاد ، اسپانیایی هایی که درسراسر جهان زندگی میکنند ، یا برای کار رفته اند ویا برای همیشه ، اما رابطه  آنها با سر زمینشان هنوز محکم واستوار است ، وهر بار دوربینها وخبرنگاران به سر زمینی میروند  آنهارا میابند وبا آنها مصاحبه دارند وگفتگو .
امروز به سر زمین باستانی مصر رفته بودند ! باستانی که چه عرض کنم سر زمینی ویرانه ، با هوای آلوده الاغ واتومبیل وگاری ومردم وباربر درهم میلولیدند، پس از آن بسو ی اهرام ثلاثه رفتند ، نه خبری از آنهمه ابهت که ما درعکسها میبینم نبود ، هرچهرا که بود برده بودند حتی سنگهای چندین هزار ساله را وبجایش سنگهای سیمانی گذاشته بودند از همه مهمتر آن مجمسمه بزرگ که شیری با سر آدم روی دو گوی نشسته بود ،نامش را اگر درست بیادم مانده باشد  اسفنکس میگفتند ! بکلی ناپدید شده  ، وهیچکس نفهمیده بود !! خوب امروز یا درخانه مرد ثروتمندی کنار استخرش نشسته ویا دریک موزه جای دارد ، ویرانه های بنام اهرام ثلاثه  ویا پیرامید !! نشانی از آنهمه عظمت وجلال  فرعونی نبود ، هر چه بود خاک بود وخاشاک بود هوای داغ ،  درونش را که قرنها پیش اربابان خالی کرده بودند حتی استخوانهارا نیز به یغما بردند ، مردم مصر مانند ایرانیان خودمان سر به زیرو مفلوک بدبخت ، خبری از آنهمه  اشرافیت دوران ملک فارق ویا پس از آن دیگر نبود ، بعداز ملک فارق سه رییس جمهور مادام العمر !! بر تخت نشستند تنها یکی از آنها انسان بود که او به تیر مسلیمن جان برکف از جهان رفت نامش انور سادات بود ، قبل از آن ناصر وبعد ازاو مبارک وامروز ؟ نمیدانم ! برایم هم مهم نیست بدانم  نه خبری  از آن رود پر آب وابی نیل که دو شاخه میشد، نبود ، خبری از از سد سکندر نبود ، هر چه بود ویرانه بود ، مردم مانند ارواحی که از گور برخاسته بودند در میان گرد وخاک شهر قاهره راه میرفتند ، زنانی با حجاب وزنانی ودخترانی بی حجاب ودر بازار همچنان  لباسهای زیز زنانه بر تن مانکنها خود نمایی میکرد ، پیر مردان با کوله پشتی های قدیم هنوز دربازار باربری میکردند ، در آنسوی شهر مانند همه جا نوع دیگر زندگی ادامه داشت ، استخرها لبریز از آب آبی ، خانه ها با سنکهای گرانقیمت تزیین شده اما درهیچکدام از این دو سو خبری از چهره نفر تی تی ویا توتان خاتون نبود ، خبری از فرعون با آن ریش سه گوشش نبود ، نه گویی پای به شهر ری قدیم تهران وگارد ماشین دودی قدیمی پس از جنگ جهانی دوم گذاشته بودی! از هر سو یا صدای قرائت قران شنیده میشد یا اذان ویا آوازهای که تنها مردان میخواندند ، صدای ام کلثوم آنها نیز مانند بلبل شیرین ما قمرالملوک وزیری خاموش شده بود  رقاصه شهیر نادیه جمال که با زیبایی خیره کننده ورقص خود دنیارا به حیرت انداخته بود ، ومن به مردی میاندیشیدم که تنها وغریب درگوشه مسجدی  زیر خروارها خاک خوابیده اما روحش همچنان بر فراز سر زمینش در پرواز است  .
 اسپانیاییها  همچنان با لباسهای خودشان بدون هیچ حجابی ومردانشان با پیراهن ها ی آستین کوتاه راه میرفتند جهره بعضی ها غمگین بود واز دور برای مادر وخانواده سلام میفرستادند ، غربت غربت است فرقی ندارد تو کی باشی ودرکجا ؟ .
حال آن آقایان که بفکر برپا کردن تاریخ کهن میباشند بگمانم که راهشانرا گم کرده اند ، اگر مصر به تاریخ خود برگشت ، اگر یونان به تاریخ خود برگشت وپارس هم به تاریخ خود برمیگردد ، ممکن است سر زمینی با قدرت شود ، اما نه روی قدرت فرهنگ وتاریخ وزبان خود بلکه روی بمبهای اتمی .ث
ثریا / اسپانیا / 09/08/2016 میلادی /.