هر نفس آواز عشق ، میرسد از چپ واز راست
ما بفلک میرویم ، عزم تماشا کرا ست
ما بفلک بوده ایم ، یار ملک بوده ایم
باز همانجا رویم خواجه که آن شهر ما ست
عالم خاک از کجا ، گوهر پاک از کجا
برچه فرود آمدیم بار کنیم این چه جاست ؟
جمله به دریا رویم بلکه بدو حاضریم
ورنه زدریای جان موج پیاپی چرا ست
ای بس که سرهای پاک ریخته درپای خاک
تا تو بدانی که مهر زان سر دیگر بپا ست
از سوی تبریز تافت شمس حق و گفتمش
نور توهم متصل باهمه وهم جداست
------------------------مولانا جلالدین شمس تبریزی
ثریا ایرانمنش . اسپانیا .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر