حالم بد جوری خراب است ، کمردرد شدید وپاهایم کم کم بیحس شده راه رفتنم را مشگل ساخته باید سری به دکتر بزنم !
آه ! نه! همه دکترها وبیمارستانه دراعتصاب بسر میبرند ؟! تا کی ؟ معلوم نیست .
بروم بانک تا بفهمم صورتحساب تلفن این ماه چقدر شده ؟
آخ نه ! بانکها هم دست به اعتصاب زده اند . ایننترنت هم لحظه ای چشمکی میزند ومیرود ، گوگل هم از من " اکانت" میخواهد ،
کاتالونیا هم اعتصاب است ، شمال هم اعتصاب است ؟!
خوب بهتر است بلیط بگیرم وبروم کشوری دیگر برای معاینه ،
آوخ..... طیاره هاهم تا بیست وچهارم دراعتصاب بسر میبرند
بهتر است بروم بنشینم وبه سازی گوش کنم ؟
ایوای .... " تار" هم که ترک شد !!!!!!!!
خوب ، بنشینم به تماشای سیرک جایزه نوبل که کم کم دارد دست سیرک جایزه های اسکاررا از پشت میبندد .به وبه . چه ضیافتی ، چه لباسهایی ، چه میزهای زیبایی برای شام ، آخ جای من خالی !
بیچاره آلفرد نوبل ، سر ازخاک بردار وببین اکتشافات تو چه فاجعه هاییرا ببار آورد ومیراث تو برای چه کسانی خرج میشود . همه یک مدال ترا بر سینه زده اند حتی فاطمه کماندوهای قدیمی و......... دیگر هیچ ...سکوت باید مهر سکوت را بر دهان زد ویا لبهارا دوخت درغیر اینصورت کسانی هستند که میتوانند دهان ترا قفل کنند .سکوت وبنشین به تماشای مسابقه های فوتبال وبسکتبال وتنیس وگلف که هیچگاه تعطیل بردار نیستند.
11/12/12 سه شنبه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر