پنجشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۹۱

باز آی

چه مستی است ندانم که رو بما آورد//که بود ساقی واین باده ازکجا آورد؟

--------------

آه ، پرودگارا مرا تنها با صلح وصفا آشتی بده بگذار محبت بورزم درجاییکه همه با یکدیگر دشمنی میکنند.

بگذار بدی هارا ببخشم درجاییکه مردم به هم آزار میرسانند.

بگذار حقیقت را بگویم درجاییکه خطا ودروغ حکم میراند.

بگذار ایمانم را زنده نگاه دارم ، جاییکه شک وشبهه زور میاورد

میخواهعم امیدوار  باشم درجاییکه نا امید یها به من فشار میاورند

هر صبح درپرتو روشن شمع زندگی را روشن تر میکنم د رجاییکه تاریکی حکمفرماست.

میخواهم همه جا شادی بیاورم درجاییکه غم واندوه لانه کرده است.

میل ندارم دیگران مرا واحوال مرا بفهمند ، میل دارم واقعا دیگران را بفهمم تا بتوانم آنهارا دوست بدارم.

من خود را فراموش میکنم درجاییکه عشق غالب میشود

وهمه را می بخشم.

-------

با آ ، باز آ هر آنچه هستی باز آ /گر کافر وگبر وبت پرستی با زآ

این درگه ما ، درگه نومیدی نیست/ صدبار اگر توبه شکستی باز آ

    اشعار : حافظ . شمس تبریزی

هیچ نظری موجود نیست: