امروز درجایی خواندم که » اورا گرفته اند ، بجرم فعالیتهایی در باره حقوق بشر« ؟! خنده دار است ، نه؟ حقوق بشر حق وحقوقی که یک انسان باید درجامعه داشته باشد در چاههای پر پیچ سیاست واقتصاد گم شده وبه دست کسانی افتاده که بویی از انسانیت نبرده اند یکی فعال حقوق بشر میشود همه جایزه هارا درو میکند ، دیگری تنها میخواهد به انسانها ازصمیم قلب کمک کند اورا بجرم هیچ دستگیر میکنند؟ دنیای خر توخری است ومتاسفانه ماهم هنوز حضور داریم.
دیروز اورا گرفتند کسی را که سالها می شناختم وبا او زندگی کرده بودم قهر کرده بودیم ، آشتی کرده بودیم ، گاهی مرا می خنداند وزمانی به گریه وا میداشت ، کسی که به هنگام بدبختی ها شر یک دردما بود ، بما امیدواری میداد .
او دیگر نیست وهیچگاه هم پیدا نخواهد شد ، من معنای زنده بگوری را میشناسم ودراین سالهای زنده بگوری خیلی کسانی را دیده ام ناگهان سر به نیست میشوند ویا ناگهان به اوج فضیلت !! میرسند
او سالها دربند بود وآزاد میشد ودوباره اورا به بند می کشیدند اوهنوز جوان بود ، خیلی جوان که وارد کار زار شد ، او موسیقی را خوب میشناخت وبسیار خوانده بود ودیده بود ، هیچگاه تسلیم شوهر وخانواده نشد و بقول خود به اسارت نرفت .
صدایش زنگ داشت مانند تارهای سیم یک ویلون ارتعاش داشت وآدمی را به شگفتی وا میداشت .
حال درکجا پنهانش کرده اند ؟ وچگونه اورا زجر خواهند داد ؟ تا به کارهای نکرده اقرار کند ؟ با همان آمپولهای فلج کننده ؟ وآیا به او هم همان اتهامهای واهی را میزنند ، همان وصله هایی ناجور وگفته های بی اساس را ؟ وسپس اورا درون یک کفن سیاه خواهند پیچید ، چشمانش را نیر خواهند بست ودرمیدان بزرگ شهر به همراه دیگران در ( رقص مرگ ) شرکت خواهند داد ؟ .
بلی اورا بردند ، جرمش سنگین بود میخواست از انسان وانسانها دفاع کند او نمیدانست که درجنگل وحوش وبین حیوانات وروباطها وآدمهای الکترونیکی دارد زندگی میکند .
بلی ! او راهم بردند وجایزه را به کسی میدهند که خوب فیلم میسازد وخوب فیلم بازی میکند وخوب میرقصد و خوب میرقصاندوخوب حرف میزند وبا از ما بهتران رابطه دارد .
معنی حقوق اصلی بشر یعنی همین ، یعنی ، هیچ ، یعنی پوچ !
ثریا/ از : یادداشتهای روزانه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر