سه‌شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۹

شب اول قبر

شب اول قبر بود ، نکیر ومنکر با نیزهای نوک تیز وارد گور شدند او

ازجای برخاست ، دراین هنگام ندایی از خداوندگار هنر بگوش رسید:

ای کسیکه اینجا خوابیده ای ، ما درزمان زنده بودنت همه چیزبتودادیم

نوای خوب ، ثروت ، شهرت وتو خودرا به دست باد سپردی درآن

هنگام که صدای خودرا درباد رها کردی ما همه نعمت هارا ازتو

گرفتیم ، هم صدای ملکوتی ترا ، وهم زیبایی وبرکتی که بتو عطا کرده

بودیم ، اینک دراین بستر غربت برای همیشه خواهی خفت.

خوب !! رومن رولان مینویسد :

در جهان عدالتی نیست زور حق را می شکندچنین کشفی روح را

برای همیشه زبون یا بزرگ میکند ، بسیاری خودرا به دست سرنوشت

سپردند وبا خود گفتند حال که چنین است برای چه مبارزه کنیم ؟ برای

چه در تکاپو باشیم ، هیچ چیز دلیل هیچ چیزی نیست، پس فکر نکنیم

وخوش باشیم >>

اما کسانی مقاومت کردند واز آتش گذ شتند بی آنکه مجبور باشند خود

واندیشه وروح خودشان را به گرو بگذارند هیچ سرخوردگی نمیتواند

به آنها فشار بیاورد زیرا ازهمان روز اول میدانستند که راه ایمان هیچ

وجه مشتر کی با راه خوشبختی ندارد.

حال قلب پایمال شده ما باید بانیزه های دیگری شخم شود .

......ثریا / اسپانیا/ سه شنبه

هیچ نظری موجود نیست: