من تاریخ نمینویسم ، تنها اشاره ای به گذشته ها دارم
در همان حال که اداره امنیت وااطلاعات کشور ویا بقول دیگران !
ساواک مخوف !! در پی توده ای ها بود ، از میان آنها _ سکت _
دیگری ظهور کرد بنام مجاهدین خلق ، آنها جوانتر ، پیشرفته ترو
استعداد زیادی در جلب جوانان بطرف خود داشتند ، کسی نمیدانست
که از کجا تغذیه میشوند یک شکل نوظهور بنام مارکسیست اسلامی
وبقول شاه فقید پیوناد سرخ وسیاه قربانیان آنها اکثر ا جوانان بودند
که وضع مالی خوبی هم داشتند ؟ هر روز بر تعداد آنها افزوده میشد
همه جا ریشه کرده بودند در دانشگا ها ، مساجد، تکیه ها وخیابانها
یک جعبه جادوی جدید برای جوانان سرگشته که هنوزنمیدانستند و
نمیتوانستند جو اطراف خودرا احساس کنند واین سازمان آنها را
سرگر م میکرد با شبهای شعر ، اشعار رمزی وپنهانی ، شبنامه ها ودر
خارج تشکیل کنفدراسیون دانشجویی ، دانشجویانی که به خرج دولت
ایران برای تحصیل به خارج رفته بودند ! وهیچکس گمان نمیبرد که
ناگهان هیولایی بنام جمهوری اسلامی با عقاید پس رفته وعصر هجر
ظهور کند واولین خوراکش هم همین جوانان فریب خورده باشد.
انشعاب ، بین آنها ، جدایی ، خلقی ، مائویستی ، چینی ، ژاپونی
روسی ،..... اما از ایرانی خبری نبود ، ایرانی امل وعقب افتاده
بود!!!!.
آنها آمدند ومغزهارا شستشو دادند ، هنرمندانی که از دربار شاه تغذیه
شده وبه همه جا رسیده بودند آنها نیز جذب این جماعت تازه وارد
شدند ، معلوم نبود چه قدرتی پشت سر آنهاست واز کجا تغذیه میشوند
جوانان به آموزش های چریکی پرداختند ورو به روی هموطن خود
ایستاد ند وبه رویش تیر شلیک کردند ، این سکت خطرناکتر از همه
بودودرهمه جا ریشه دوانیده ودر هر حرکتی و جنبشی حضورش را
به نحوی اعلام میداشت .
آنها نیز مانند پدر آوارگان فلسطینی ساخته وپرداخته دستهای نامرئی
بودند که دولتهای بزرگ برای نابودی سرزمینها به آنها احتیاج دارند
نمیدانم تو سگهای جنگ را خوانده ای ؟ یانه ! حتما خواندی .
دنیا به سگهای درنده وقوی احتیاج دارد تا درمواقع بخصوصی از
آنها بهره ببرد ، عده ای مزدور ، عده ای جاه طلب ویا گرسنه .
پول نفت سرازیر شد ، همه اعیان شدند !! صف خدمتکاران فیلیپینی
در خدمت خانواده های مرفع تشکیل شد ، نه یکی ، نه دوتا ، بلکه
چهارتا ، چهارتا ، البته با اجازه وزارت کار واینکه حقوق آنها با
دلار پرداخت میشد ، اکثر آنها تحصیل کرده ودانشگاه دیده ومسلط به
زبان انگلیسی بودند واین پول نفت به دست کسانی رسید که قبلا بوی
نفت وبنزین را شنیده ودوست داتشند ، سهمشان را گرفتند ورفتند .
و.....من سرگشته نادان ، هنوز درراه فروشگاه بتهوون درمیان مشتی
صفحه موسیقی به دنبال آخرین رویدادهای موسیقی روز بودم !
شجریان تازه آهنگ زیبای _ (پرکن پیاله را ) که از اشعار مرحوم
فریدون مشیری بود ، به بازار عرضه کرده ، تالار رودکی بکار خود
ادامه میداد، اپرای کارمن ، واپرای هنزل وگرتل که من شماها را به
تماشای آن برد م ، شهر قصه بیژن مفید ، مراد برقی ، صمد آقا ،
سرکار استوار ، خانه قمرخانم ، ودایی جان ناپلئون و گوگوش به خانه ها
راه پیداکردند .....دنباله دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر