شنبه، مهر ۰۷، ۱۳۸۶

الیزلبت جنینگز

الیزابت جنینگز

 

هیچگاه دیگر این چنین نخواهدشد

هیچ از دست دادن این قبیل چیزها

قلبم را سوراخ نخواهد کرد

یا غمی از اینگونه

مرا در برنخواهد گرفت

با همه اینها ؛ من چیزهایی آموختم

و هیچگاه آرزو نخواهم کرد

برای آرزو کردن دلایل آنها

که تا استخوانم فرو میروند

احساساتی که میماند و قلب راسیاه میکند

تمامی نابود گری عشق را خواهم داشت

اگر بتوانم و بدانم که آنسوی آزردگیها

شادمانی در انتظارم میباشد

....... الیزابت جنینگز نویسنده بریتانیایی

 

این قطعه را تقدیم به دوستانی میکنم که:

صدای مرا و تصویر مرا در موبایل خود ضبط کردند

و نمیدانم چرا؟

دوستی که ضبط صوتش را د رکیفش نهاد وازمن سئوال کرد

تا جوابها را به اربابش برساند در ازای یک نقدینه .

دوستی که صدا وتصویر مرا بدون آنکه خودم بدانم ضبط کرد

برای چی ؟ نمیدانم

دوستی که در غیبت من خانه ام فروخت و پولش را بالا کشید

و دوست بهتری! خبرش را برایم آورد !!

دوستی که به نامه هایم دیگر جوابی نداد !!

دوستی که به تماشای رنجهایم نشست

و نمیدانم و؛ چی بگم  ورد زبانش بود

دوستی که به هنگام مرگش راز خیانتهایش را اعتراف کرد

و سرانجام دوستی که روزی برایش  طلای جاندارش بودم

و...امروز سکه ای ناچیزی بیش نیستم

دوستی که درعین گرفتاری به کمکش شتافتم و هنگام

گرفتاریهای من مرا دیگر نشناخت

دوستی که با همه نیکی هایی که باو کردم شب ونیمه شب

با تلفن های نابجای خود خواب را برمن حرام میکرد!

وسرانجام دوستی که برسرم منت گذاشت که :

میتوانست مرا نابود کند!! اما نکرد

سپاسگذار همه هستم                 ثریا حریری / اسپانیا

م

 

 

       

 

هیچ نظری موجود نیست: