هر شب جمعه ، یکی از ارواح خبیثه جلوی چشمم ظاهر میشود تا من بتوانم حروف لعنت را به آواز بلند بخوانم وبه روحش لعنت بفرستم ، گاهی هم یکی از بهترین ها جلوی چشمم ظاهر میشود بی اختیار میروم وبرایش شمعی روشن میکنم .
امروز نوبت آن روح خبیث پای چوبی است که معلوم نیست با کدام جادو توانست شوهر مرا دچار دگر گونی روحی کند واو همه چیز ش را با وخانوادها ش بخشید ، امروز تمام لعنت ها به روح او وآتش ها به روح او روان است ، نتیجه یک باغبان با بغل خوابی یک پسر شازده ، درمیان مشتی بورژواهای شهرستانی که حتی پای چلاق اورا نیز تقدیس میکردند ، با همان پای چلااق توانست همه را به زیر پرده بردگی وبندگی بکشد . امروز روز پرده هاست . وصد البته لعنتها .
جناب آرتور ماس رهبر کاتالونیا با آنهمه شو ونمایش دموکراتیکی وبرنامه ریزی رای گیری سر انجام امروز در دادگاه بزرگ در مقابل نخست وزیر پاسخگو ست ، پرده های بالا میروند ، او به راستی خیال کرده بود با کمک دزد بزرگ وپدر خوانده اش جناب پوجول میتواند شاه کاتالونیا بشود وتاج شاهی را برسر بگذارد وسپس نفس کش بطلبد .چطور ممکن است که تنها یک ایالت بتواند با کمک یک میلیون رای از دامن مادر جدا شود .
من نمیداتم این بیماری خود مختاری وجدایی طلبی وفرو رفتن به قعر قرون چرا دامن بشر امروزی را رها نمیکند درحالیکه درهمین ساعت یک سفینه روی یک ستاره دنباله دارد فرود آمده است ، دنیای مدرن میرود تا جهانرا کشف کند ودنیای پوسیده قدیمی مانند سر زمین ایران وسر زمین اسپانیا برگشت یکصد وهشتاد درجه دارد به قرون گذشته ، آنها هم به دنبال کوروش رفته اند !! وتاریخ را ورق میزنند ودر میان آن غوطه میخورند خودرا درقالب کوروش میبیند وزنان در هیبت آتوسا وغیره !! کردستان میخواهد خود مختار شود کردها جدا شوند .آذربایجان جدا شود وخوب این بد نیست هرچه کشورهای ریز ودرشت بوجود آیند بنفع بالاتر هاست ، بیاد آذر افتادم درکمبریج که نام دخترانش را آتوسا ، امیلیاسا وآریو گذارده بود !! وخودش ؟! بهتر است اینجا خفه شوم .بهر روی امروز این وبلاگرا تخصص داده ام به پرده ها ، یکی هم مانند پرده آشپزخانه من که مجبورم با ریل حمام آنرا وصل کنم وهر دقیقه سرازیر میشود وووسط آشپزخانه غش میکند درخانه اجاره ای نمیتوانم دیوارهارا سوراخ کنم بعلاوه سر میخ از آنسوی دیوار همسایه بیرون میزند . خوب خلایق هرچه لایق .
ثریا ایرانمنش . اسپانیا / 13 اکتبر 2014 میلادی .