در اپرای هلندی سرگردان که درسال هزارو هشتصد چهل وسه تصنیف شد، مر هلندی در یک ( دوئت ) جالب همراه با دختریکه هلندی سرگردان بنام ( سانتا) آشنا شده بودواز رنج ابدی فارغ گشته در پرده دوم چنین آمده است :
آ تش پنهانی که درونم را میسوزاند ، ای بیچاره توبر آنی که شور عشق آنرا بدانم ؟
آه ... نه دل بی تاب من خواهان رستگاری است
اوخ .... ایکاش این فرشته برای نجات روح من بیاید
واگنر بعنوان یک عاشق تاتر ویا شاید بتوان گفت به عنوان یک دیوانه تاتر برای بیان هرچیزی به زبان هنر معتقد بود.
در همه آثار او یکنوع عصیان وجود دارد در پرده سوم ( تریستان وایزود) که دوباره بیاد رویای گذشته وعشق خود به ماتیلده افتاده بود صورت اورا مجسم کرد ودوباره به کار روی آورد:
این امواج از نسیم روحپرور است ، یا رایحه رحمت
چگونه دامن میکشد وپیرامونم چرخ میزند
آه ببویمش یا بنوشم ویا دران فرو روم
نسیم خوشبوست ، آیا مرا میبرد ودر امواج خروشان دریای رحمت
غرق کند ؟
در چرخش پر صدای امواج این عطر ها
در نفس جهان وکائنات مدهوش وغرق میشوم ، فرو میروم
چه سعادتی از این بالاتراست
امروز در دنیای غرب از رومانتیسم دیرین خبری نیست
در یک دنیای بد بینی ، دوستدار عشقهای زودگذرو سرانجام یک دنیای پر تعصب معتاد به انواع واقسام نظرها وترکیبات عجیب وغریب زیبا
شناسی است .
ارتباط رنگها وصداها ، رژه عطرها وتحولات مرموز واحساسات
بهم ریخته بین یک زن ویک مرد ویا .....
درچنین دنیایی چه بسا گا هی باید ما به ( واگنر ) پناه ببریم واورا
ببینیم که خود را وقف ترحم وکوشش وخاطره های گذشته کرده است
آیا هنوز دوستداران ( ونیز ) شهر تریسنتان شاعر خون وهوس و
مرگ وناسیونالسیم را بخاطر دارند ؟آیا هنوز کسی واگنر را بخاطر دارد
آیا هنگام پخش سرود وآهنگ مدهوش کننده ( آوا ماریا) کسی دچار
تحول ودگر گونی روح میشود ؟ .
این آخرین کلامی است در مورد جهان گذشته وتاج پیرزوی آن
اما بیرون آوردن مردان بزرگ از ابدیت وکشاندن آنها به دامان حال
وزمان حاضرکار اشتباهی است ، ما هیچگاه نخواهیم توانست
عقاید آنها راکه درآن روزگار به نحو دیگری مطرح میشد امروز
در بین مردمان امروزی مطرح کنیم .
اگر ریچار واگنر زنده بود در مقابل مسائلی که ما امروز با آن
دست به گریبانیم در برابر احتیاجات ما چه میکرد ؟ چنین سئوالی
مورد ندارد DONT ASK ENY MORE
تنها باین پدیده بزرگ وعظیم وهنر آلمان واروپا احترام میگذاریم که
تا ابد مشوق دانش وهنر خواهند بود.
....................
چند ماخذ :
کتاب ریچارد واگنر ( کولتور فتومنون )
کتاب عقاید توماس مان وسخن رانیهای او