ثریا ایرانمنش . لب پر چین . اسپانی .
هر چه رارکه داشتم بستم همه سوراخ سنمبهرهارا تا حد اقل هکر ها به جاهای دیگرم نفوذ نکنند،
برایم رویدادهای جهان ابدا اهمیتی ندارد وچه کسی ریاست جمهور آرژانتین رارگرفته وخود را شیر مینماید با کلاه گیس ، تااخرین نمایش تعویض عروسکهای مهره های دولت کنونی که من زیر پر چم آن نان خشکم را سق میزنم ..نه ابدا هیچ چیز دیگر برایم اهمیتی ندارد روزگاری برای کودکان بی پدر شده امریکایی میگریستم امروز میبینم تا چه حد احمق بودم ، خوب بزرگتر شدم و اشغالهای زندگی چنان رویهم انباشته شد که راه نفسم بند آمد .
اما بلند شدم خودم را تکان دادم تمیز کردم و تصمیم گرفت هیچگاه برای هیچکس هیچ چیز اشک هایم مصرف نکنم حتی برای خودم ،
من درست حرکت کردم با قدم های استوار در خانه همسر بیمار خود همه گونه حقارتی را تحمل کردم که ! خوب مهم نیست در عوض بچه ها در بهترین مدارس درس میخواند یکی میل دارد دیپلمات شود دیگری طراح سومی قاضی چهارمی هنوز شیرین زبانی میکرد در عالم رویا صاحب ثروت بزرگی بودم مادر یک دیپلمات قاضی ویک طراح معروف !
ناگهان قانون نظم جهانی برخاست طبیعت قانون خودش را اجرا میکند کاری به رویاها و آرزوهای تو ندارد طوفان آنچنان مرا در هم کوبید گویی از آسمان به یکباره بر زمین با مغز فرود امدم ،
رویا ها پر کشیدند دزد اما در کنج خانه پنهان بود و سکه هایش را میشمرد ،
احمق های خانه نشین ما باید خانه سی هزار پوندی اورا خالی کنیم بهره آش بیشتر از وجود شما ومن ارزشی دارد انهم طبق دستور اربابانی که در کنج ساری لندن داشت نه امروز ابدا نه دلم برای خودم میسوزد ونه برای انگه را که بر جای گذاشتم گاهی یاد یک عروسک گچی ومجسسمه ها هستم اما خوب جایشان پر میشود اما جای آن امروزتان دیگر هیچگاه پر نخواهد شد حال چهار کارگرمعدن برای خارجیان دارم هرکدام در سوراخ یک معدنی متعفن دارند کار میکنند ،
نه ! ابدا دلم برای خودم تمیسوزد هیچگاه هم نسوخته من وطبیعت با هم سر عناذداریم قانون او با من فرق میکند او دزدان آدمکشان قاتلین را بیشتر میپرستد کاری به دل وارسته وا آهسته بیگناه من ندارد حوصله ندآرد او میتازد اره میکند ومیبرد نمونه آش را داریم میبینبم مردم برای تروریستها وادمکشها بیشتر دلسوزی میکنند تا ملتی رنج کشیده که از کنار کوره های ها آدم سوری خودش را بالا کشیده ،
آدمکش ها سکسی ترند خوب سیگار وعلف وغیره میزنند وخوب فریاد کشیده زنی را تکه تکه میکنند قانون طبیعت اینگونه آدمها را لازم دارد حوصله پتو نرم ونازک را ندارد مهم نیست اگر من زیر برف یخ بزنم او تروریست آدمکش را زودتر نجات میدهد .همین کمی گفتیم باقی با خود شما ،
حال فرش زیر پایم لوله شده در بالکن خاک میخورد به امید اینکه روزی انرا به دست شستش بدهند ویک تکه حصیر زیر انداز من است روی موزاییکها سرد وخانه بدون نور أفتاب ،
این قانون طبیعت است .
نه! ابدا دل برای خودم وهیچکس دیگر نمیسوزانم به جفت گیری کبوتران گوش میدهم انداختن تخم های آنها به درون سطل ، بیکارید ؟ بچه برای چی میخواهید ؟! پایان
ثریا 23/11/2023 ! میلادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر