شنبه، مهر ۰۱، ۱۴۰۲

دل تنگم هوای خانه گرفت


ثریا ایرانمنش . لب پر چین .‌ساکن اسپانیا .  /

 شب است و‌دل  تنگم هوای خانه گرفت .‌/ دوباره گریه بی طاقتم بهانه گرفت !

کدام خانه ؟  خانه ای نیست  آواره ای بی پناه ، درد رهایم نمیکند ،  او خوابیده وفردا اینجا را ترک می‌کند نمیدانم آیا باز اورا خواهم دید .  

کسی نمیداند هیچکس از فردای خود با خبر نیست ، رویا ها تمام شدند ،‌افسانه ها به پایان رسیدند  خاطرات شیرین گم شدند وخاطرات تلخ مانند جانوران گزنده جانم را میمکند ،

 رهایشان کن ، دل به رویا بسپار  حتی رویا هم نیست ،  رویاهاها  همه بر باد شدند  همه سر هایمان روی یک صفحه نامریی به دنبال چیزی یا کسی میگردبم  مردان وزنان آدمخوار در سر زمین ما مشغول چرا و بردن وخوردن هستند وادای ستارگان سینما را در میاورند  با ابروها کلفت قجری  زیر چادر سیاه  نقش فاطمه  را بازی می‌کنند همچنان فاحشه های دوره گرد  ،

خانه ! سالهاست که نمیدانم خانه چه بویی دارد  وماههاست که نمیدانم اشپزخانه چه بویی  دآرد ‌، مقداری غذا برایم میسازنذ 

و روانه سطل زباله می‌شوند  یا آنقدر شور است ویا  آبدا معنای غذا را ندارد ،

فردا او می‌رود بی آنکه یک ساعت در کنار هم با هم سخنی بگوییم  من خسته  بیمار واو پرستار  ،  یکی هم به مرخصی  رفته ، دیگری مسافر  همیشگی است  نوه ها به دانشگاه باز گشتند  بی آنکه من  بزرگ شدن انهارا ببینم ،

همه در خانه های خودشان  با تابلت هایشان  با دوستانشان ،

  مشغول بودند .

زندگی چه زود به پایان خود نزدیک شد   ،،،،،مهم نیست چیزی دیگر وجود ندارد تا برایش  دلتنگی کنم خاطراتم بو گرفته وکهنه شده مانند لباسهایم  باید انهارا درون چمدانی بگذارم ،

 نمیدانم نصیب چه کسی خواهد شد ،  شال های ابریشمی   گران قیمت عاشق شال هستم ،مهم نیست شش ماه است تنها راه بیمارستان وخانه را طی کرده ام  به همراه ساختمانهای تازه سر بفلک کشیده،  زندگی چه بی مقدار وبی ارزش است ،

ضعف دارم ، قرص خوردم  شاید بتوانم بخوابم ، و،،،،،،، فردا او خواهد رفت  کی وکجا دوباره یکدیگر را خواهیم دید ، او که اولین شادی بخش زندگی من بود و مرا به زندگی متصل مرد  چقدر از هم دور بودیم همیشه بعد مسافت داشتیم ،.

حال تهوع دارم  تهوع من از زندگی است ، زندگی بدون عشق بدون هدف وبی هیچ آرزویی ،

رویارارنیز به دست آب سپردم .

  پایان . ثریا ، اول مهر ماه ، برابر با  بیست وسوم سپتامبر 2023 میلادی 


هیچ نظری موجود نیست: