ثریا ایرانمنش ، لب پرچین ، اسپانیا .
پیش ما سوختگان ،مسجد ومیخانه یکیست / حرم ودیر یکی و صبحه وپیمانه یکی است
اینهمه جنگ وجدل حاصل کوته نظری است / گر نظر پاک کنی کعبه وبتخانه یکی است ،،،،، عماد خراسانی
لابد امروز کتابهای این شاعر کافر و ذندیق گوی جهنمی نیز به دست آتش سپرده شده تنها رهبر معظم در پنهانی با نوای سه تار ویا نوازش سیم های تار انرا زمزمه میکنند هرچه باشد عماد همشهری وهم منقلی بوده وروزگاری سری وسروری داشته است .
از این رو انرا نوشتم که بگویم این جمهوری جهنمی باصطلح اسلامی یک فاحشه به تمام معنی است از بغل خوابی چین به حرم امریکا میخزد پس از لیسیدن تمام اجزای آن لعنتی بسوی روسیه میخزد ودستمالی میکند خودش را مانند همان کربه عابد وزاهد عبید ذاکانی نظام نشان میدهد ودر پنهانی ان کاردیگر میکند بقیه مردم هم ریگ بیابانند وان همیشه در انتظارتاج وتخت نیز پستچی محله است ، بس
روزهای سختی در پیش است در کنار گرمای طاقت فرسا بادهای ناشی از گردش موشکها و جنگهای خیابانی بیابانی کمبود آذوقه گم شدن مواد غذایی غارتگری ها تجاوز ها تصادفها همه وهمه نماد فرارسیدن جهان هستی آست اگر بشود نامش را هستی گذاشت ،
ما در نیستی نابوده هستیم وخواهیم بود همیشه یک تماشاچی پشت درهای بسته ویا شیشه های خاک گرفته احتیاجی به ورود ونشستن روی صندلی های سرخ نداشتیم ویا راه رفتن روی فرشی که از خون دیگری ساخته شده آست خوردن وبلعیدن بچه های نوزاد مانند حیوانات نوشیدن خون جنین تازه متولدشده عمری یکصد ساله بما میدهد اگر در این بین واسطه گری و جاسوسی هم بعنوان فیلمبردار ویا شاعر و نویسنده نیز اضافه کنیم ، نانمان تا آخر قرن در روغن نباتی میجوشد .
روزهای سختی را گذراندم در تنهایی دردهای شدیدی را تحمل کردم در طول شب وتنها به خودم اندیشیدم ،محکم باش نترس درد را بیرون بفرست یک قرص دو قرص پنج قرص خوابی مصنوعی ،
اه رویاهای من به کجا سفر میکنند پس کو آنکه اورا دوست میداشتم اورا با دستخودم کشتم ودفنش کردم وبرگورش قطعه شعری نیز گذاشتم ،دیگر به هیچ چیز وهیچ کس نمی اندیشم .تنها با دردها گفتگو دارم خوب که چی ؟ فشار دهید مرا نمیتوانید دو نیم کنید مکر آنکه خودم بخواهم
بیاد مادر افتادم ،ببین سه تا قل حولاله بخوان و فوت کن همه چیز از بین میرود با کدام زبان فارسی ؟ عربی؟ یا اسپانیایی؟ یا انگلیسی ؟ بیمزه میشود
اه مادر حاصل آنهمه نماز وروزه و دادن صدقه خرید نماز وروزه بعد از مرگ تو کجا رفت ؟ با توچه کردند در نبود من ؟
بهتر است فردا در این باره فکر کنم باید اول در باره فاحشه ای که بخانه ما حمله کرده پدر را کشته وبا مادرمان هم آغوشی میکند فکر کنیم یعنی با زن بابا دست در دست هم هستند حالاین غول بی شاخ دم را چگونه میتوان تکه تکه کرد ؟ تا زن پدرمان زنده است آن غول هم هست تا مادام پلاسی ریاست شهر نوی آنسوی آبها زنده است و رفیق زن بابا این غول بی شاخ ودم عوضی هر روز قربانی میگیرد ،
منهم در این سوی جهان قربانی دست کسانی شدم که ،،،،،،،،،، بماند ، پایان
ثریا ، 28/08/2023 میلادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر