یکشنبه، آبان ۰۱، ۱۴۰۱

خیال نیست

ثریا ایرانمنش « لب پرچین » اسپانیا 
خیال نیست  عزیزم
صدای خیزش مردمی است که بجان آمده اند 
برق اسلحه وتیرهای جانگداز  چهره خورشید را خجل کرده آست  
خیال نیست عزیزم 
دختری به‌ پا خاست  ودخترانی بپا خاستند وسپس . پیران 
دیگران به تماشا   نشستند 
چگونه اینهمه زیبایی و    وفریادهای در گلو نشسته
 رانمبینی ?

چگونه اینهمه سرود  را نمیشنوی 
صدای  کودکی را در مدرسه  که به تیر غیب  در خون غلطید 
 ناله  مرتعش مادر در مرگ کودک 
 
راست گفتی دختر جانم ،
خشم شما از قدرت پوشالی آنها  قویتر است 
قدرت آنها روی اقتصاد ودزدی. واحتکار و مافیایی میگذرد 
قدرت شما از سینه بی کینه  وخون پاکتان  بر میخیزد 


ای روشندلان  آسمانی 
فرشتگان. أسمانی  در کنار شما هستند  
زخم‌هایتان را مرهم خواهند گذاشت 
 ‌اسمان به سوز دا غ مادران داغدار گوش فرا خواهد داد 
قیامت آنها نزدیک آست 
پیروز وپاینده  باشید  
پاینده ایران  ،،،،زن  ،،،، زندگی ،،،، أزادی 
از راهی دور  در بستر بیماری با شما  همگام وهمراهم  
ثریا ایرانمنش  بیست وسوم اکتبر 2022  میلادی ، برکه های خشک شده 
این  صفحه ناقابل را به مهسا امینی ، نیکا ، وهمه کشته شدگان بهردست دژخیمان مرگ  وبه پدران ومادران. هوا پیمای سرنگون شده تقدیم میدارم ، برگه کوچکی  آست  از یک دفتر کوچک ،.. ثریا 

هیچ نظری موجود نیست: