ثریا ایرانمنش. « لب پر چین » اسپانیا
ستاره بدرخشید وماه مجلس شد . دل رمیدهذ مارا انیس ومونس شد
زهره . همچنان یک ستاره درخشان در غرب درخشیدی. در موطن خودت ترا زخمی کردند با اینهمه قلب مهربان تو انهارا بخشید وبا بغض از همانهایی که بتو ظلم کرده بودند یاد کردی وخودرا در کنار آنها نشاندی . نیمه شب بود. بیخواب بودم که این خبر بهجت اثر را خواندم. بتو افتخار میکنم. وبقول آن شاعر. در گذشته میدانم روزی کاوه ایران بک زن خواهد بود نه از نوع زنان چرخنده و فراری ورقصنده. که هر کجا دیگی بر برپاست آنها کاسه به دست آنجا هستند وخود نمایی میکنند .
اصالت تو مانند همان ستاره های. زاذگاهتر. در میان آن جمع. آنچنان درخششی.د آشت که همه به احترام تو بر خاستند .
تو از نوع در ماندگان سوم. نبودی تو اصالت داری واین اصالت در هر کجای دنیا میتواند محافظ تو باشد .
میل داشتم بیشتر بنویسم اما. سگهای گرسنه . که هم این خبر برایشان ناگسار بود وهم عده ای را غرق شادی کرد. درانتظار اظهارات بردگی و زندگی بهرتو هستند در حالیکه خونی که از دل تو جاری شد آنها انرا به چشم دیدند وخندیدند اما..،،من درخلوتم گریستم .
تهننیت مرا بپذیر که میدانم احتیاجی به آن نداری اما من بعنوان یک همشهری ناچیز وکوچک. که بخوبی از اصالت خانواده تو أکاهم. بر خود لازم دیدم که دستی از أستین بر آورده ودرابن شادی شریک باشم ،
پایدار بمان. بیاد این گفته بتهوون باش
که میگوید ،،،، هر کس خوب ونجیبانه. رفتار کند حتی بر بدبختیها هم پیروز خواهد شد د وتو انر به اثبات رساندی .
تقدیم به زهره امیر ابراهیمی که باید زهرا باشد !؟
ثریا . اسپانیا . بیست ونهم ماه می دوهزارو بیست ودو میلادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر