یکشنبه، اسفند ۲۲، ۱۴۰۰

عشق

 

امده ام که سر نهم / عشق ترا بسر برم / ور تو بگوییم که نی / نی شکنم شکر برم / آمده ام که ره زنم  /بر سر گنج شه زنم  ؟ آمده ام که زر برم / زر نبرم خبر برم / .........

ماشین ما برای یکهفته خاموش شد چرا  که به حضرت فیل گفت بودیم گربه !  از عشق نباید گفت  اگر کسی معنای دوست داشتن  را تفهمد  همیشه  از چیزی بنام عشق فرار میکند  عشق برایش  یک کلمه تحقیر میز  است ونباید نام آنرا بر زبان راند . 

من به آن احترام میگذارم  تنها درخلوت  دل وپنهانی  باید ازآن یاد کرد  از نظر من اینها همه گفته های پرت وپلاست  وبی معنا  " عشق " مقدس ترین  سر پرودگاراست .

حال از نظر  مردان تنها یک هوس است وبس  من میدانم  تنها میتوانم اذعان کنم  که این حس محترم ترین  ومقدس ترین  سر افرینش است  وبس  آن مردان نادان وخود شیفته  آنرا ویران  کرده وزن را  سر شکسته ساخته اند .

در طبیعت آهن  ربا آهن را بخود جذب میکند  حیوانات  با یکدیگر  نرد عشق میبازند /  ویکدیگرا دوست میدارند  گیاهان نیز  تابع نظم طبیعت میباشند  اما دردنیای مروز  ما عشق حرام است  تنها زنان بدنام از آن نام میبرند !  درحالیکه زنان بیشتر  این احساس ملکوتی را درک میکنند  بیشتر ازآنچه که طبیعت به آنها هدیه داده است ......... بقیه دارد 

-----------------------------------

 این را برای امتحان نوشتم تا ببینم ایا قفل این ماشین را باز کرده اند یا نه این تنها چیزی است که من دراین روزهای ملال آور با آن سر گرم هستم وبهره مالی هم از آن نمیبرم  که مالیات بدهم . یکشنبه 

ثریا / 13 /03.2022 /  یک روز نحس برای من !

هیچ نظری موجود نیست: