یکشنبه، اسفند ۲۹، ۱۴۰۰

مرگ خود خواسته

أخرین برگ در أخرین ساعات سال کهنه  !

در خبرهای  نیمه شب خواندم که  ألن دلون  زیباترین مرد وأرتیست فرانسه  سر انجام به مرگ خود خواسته تن در داده ‌راهی  بیمارستانی شده است که در أنجا ترتیب کارا بدهند ‌ایشان برای همیشه جهان. مارا ترک نمایند  و دل هوادارانشان را نیز خونین سازند. گویا همسرشان ناتالی نیز به همین گونه از جهان رفته است ،.

دراین سفر آخر دخترشان اتوشکا. ایشان را بدرقه خواهد کرد  وجالب آنکه  چند شماره تلفن  یکی در سرزمین  فلک زده ما. یکی در ألمان وسومی هم در فرانسه. در اختیار  علاقه مندان راهی بهشت واخرت. گذاشته شده است ،

البته زندگی ومرگ هر کسی این روزها دیگر نه دست خداست ونه دست خود آدمی دست دیگران است . خوب ایشان هم لابد به گروه پوشک پوشان پیوسته و لوازم اثاثی هم دیگر کار نمیکند. پیریست ‌هزار درد بیدرمان  پنهان واشکار  از همه بدتر پیری زشتی هم میاورد  ودیگر کمتر کسی میل به دیدار  شخص  دارد ایشان الان ۸۸ساله سن دارند در جوانی شهرتشان بیشتر بخاطر جذابیت وزیباییشان بود. رومی شنایدر عاشق ایشان بود وسالهارنامزد های جاودانی لقب گرفته بودند اما نشد،،،ورومی رفت  همسر مرد دیگری شد وداستان دیگری وسرنوشت شومی در انتظارش بود ،

حال نیمه شب است طوفان وباد لحظه ای نگذاشت چشم بهم بگذارم  دراین فکرم ایشان نکند برای تبلیغان موسسه  خدای ناکرده  چیزی هم کرفته وبا گروه خبرنگاران وعکاسان  که ایشانرا بدرقه ابدی میکنند  همراه شده   چرا که من تا همین امروز خبر نداشتم که همسر ایشان نیز با همان سوزن مرگ از جهان رفته اند .

زندگی با همه تلخی‌ها وناکامیها ها باز لحظاتی شیرین دارد  وانسان بخاطر عزیزانش باید خودرا محکم نگاه دارد ویا من این چنین افکاری دارم. خو د منهم گاهی به این فکر افتاده ام. واز آینده اتمی جهان وحشت کرده ام  اما من آنقدر ثروتمند نیستم تا بتوانم خودرا به مراکز  ویا بنگاه توریستی آن جهان برسانم. مجانی هم کسی کاری برای من انجام نمیدهد ،،،،، بعد هم راستش من زندگی را با همه تلخی ها ‌دردها وناامنی ها وجنگها  دوست دارم جهان هستی را دوست دارم ، زندگی کاسه ای لبریز  از مدفوع است که  درمیان. أن گاهی چند دانه کشمش یافت می‌شود .…..بعد هم من خیلی ترسو هستم. باید شهامت داشت  وبسوی مرگ رفت. مرگ را تا صدا نکنی نخواهد امد.

به هروی برای اینزیبای دوران کودکی خودمان که در دل‌های بیگناه ما آرزوها بر می انگیخت سخت ناراحت شدم وامیدوارم. کمی قدرت به او دهد ونه از مردم بیزار شده ونه از دنیای مادی. ویا ،،،،او یا شاید بعضی چیزهارا میداند که ما نمیدانیم  ،

ایشان هم روزی  جزیی از همان شال سفید پوشان  بودند که امروز تبدیل به تی شرت شده است ، .

در خاتمه در پایان این  نوشته غم انگیز. فرارسیدن سال نو  ونوروز  را به همه شما که چشم به اینخطوط دوخته  ومیخوانید   تهنیت میگویم وارزوی سالی. نکو آرام وخالی از جنگ وقخطی وبیداری را برای همه عالمیان وادمیان دارم با احترام . ثریا.

،،،،،،،،،،،،! یکشنبه   بیستم ماه مارچ واخرین روز  سال اسفند و در تا ریخ گیر کرده ام ،


هیچ نظری موجود نیست: