جمعه، اسفند ۲۷، ۱۴۰۰

تی شرت های جداگانه

 ثریا ایرانمنش ، لب پرچین . اسپانیا ،

 …..مدتهاست که أقایان بخصوص اگر کمی میانگین باشند  تی شرتهای آستین کوتاه بدون یقه میپوشند  بازوان ستبر  وورزیده خودرا به  نمایش می،گذارند این تی شرت مخصوص جناب زلنسکی  قهرمان امروز  نیست این نشانیاست بین خودی ها واز ما بهتران. کسانیکه وابسته به  همان جهان یگانه می‌باشدند حقوق بگیران ومزدوران آنها نیز به همین شیوه لباس میپوشند گاهی جناب اجل ریاست هم. کت وشلوار فرمی خودرا کنار میگذارد ودر زیر سرمای زمستان با همین تی شرت جلوی دوربین‌ها حاضر می‌شود البته مکان وجای ایشان به سردی خانه ها ی ما نیست. بسیار گرم و جان نواز است ،. 

اولین بار کارمندان ‌کارگران  تولید ابرها ی أسمانی این تی شرت  هارا  با مارک مخصوص همان کارخانه میپوشیدند تا وجه تمایزی با اربابان خویش داشته باشند بر پشت وجلوی آن نیز مارک کارخانه  حک شده بود حال خود اربابان تیز انرا میپوشند مهم نیست درکجا  نشسته ویا ایستاده اند  مهم این است که  اربابی وبرده داری نوین را به نمایش بگذارند ،

خانم هایشان با کت وشلوارند کمتر از دامن استفاده میکنند و.جای همه چیز در این زمانه عوض شده  دیگر فردایی نیست  برای ما قدیمیها وسنت پرستان ‌میهن دوستان. همه چیز کم کم وبه آهستگی از اذهان ما پاک می‌شود.

صبح روز گذشته مانندالان بیخواب بودم سری به یکی از کانالها  زدم. اه خداوندا. نمایش باله دریاچه قو  بود وسپس زندگی  مورسورسکی را نشان میداد و نزدیکی های صبح  بار دیگر مشغول فروش آهن آلات و ووسایل همخوابی شد  ،،،،،،،

چشمان ما بسته ویا خواب آلودیم زیر بار بعضی خبرها ناگهان یک قرارداد دیگر بر قردادهای سر زمین بلا کشیده ما اضافه می‌شود پارس جنوبی را دستخوش دادند  ‌چهارصد وپنجاه میلیو پوند زمان بسته‌ بین زنا زاده ها وحرام زاده ها پخش خواهد شد وملت ایران مردمش با زشب سر گرسنه بر بالین میگذارند ،.

دنیای عجیبی است نازنین  بیهوده نیست که. شبهایم  به بیداری میگذرد .

و….چرا ما مردم چشمان خودرا باز نمیکنیم.  مرتب قرص خواب تبلیغ می‌شود شاید هم باشند کسانی که  این دردها بر جانشان می نشیند وبیخ‌واب می‌شوند ،.چه دردناک است ناگهان احساس کنی  از قافله باز مانده ای وکاروان تو رفته. اموالت ا نیز با خود برده حال دریک صحرای برهوت تنها  زیر سرمای زمستان وگرمای داغ تابستان تشنه لب هنوز امیدواری روزیکه بخانه ات برگردی ،کدام خانه؟

پایان دلنوشته نیمه شب جمعه  هیجدم ماه مارس بیست ودوی میلادی !………

هیچ نظری موجود نیست: