پنجشنبه، دی ۲۳، ۱۴۰۰

دایی جانمان هم رفت

ثریا ایرانمنش. ، لب پرچین ، اسپانیا ،‌

امشب ، گرسنگان  زمین  قرص ماه را ،

از سفره  سخاوت دریا   ، ربوده اند 

اما نسیم مست  ، در لحظه  پهن کردن


این سفره فراخ

تصویر  تابناک  هزاران ستاره  را 

 چون  خرده های نا ن ،  بر ماهیان خرد و نالان   هدیه کرده است ،


خبر خیلی ک‌وتاه بود  کوتاه تر از  گزیدن یک پشه / ایرج پزشکزاد در سن نود وچهار سالگی در لوس. انجلس  از دنیا رفت. ،

همین ،نه بیشتر   دیگربیشتر لازم نبود. کتابهای او که حتی تا سن نود سالگی. در بازارهای جهان. بفروش میرفت نشان شعور بالا و مغز  زنده او بود ،

او در نزد مردمی. زیست که ناگهان همه خاموش شدند  اما به او فرصت دادند تا خود او سخن بگوید  گاهی از دور. دست‌ها صدایی بر میخاست  

ظلم فریاد میزد ،،،.   نابرابری فریاد میزد. 

زور فریاد میزد   وفریب نیز فریاد میزد  ودر همان  حال مردمی که گرد او بودند  گوششان برای شنیدن م‌قعیتها تیز می‌شد .

 او هم رفت. آیا کسی دیگر بجای مانده است تا ما. دلخوش داریم که چرا هنوز   زنده ایم واین زندگی در فشار بردگی مگر چقدر ارزش دارد ،

حال فردا سیل. پیام ها سرازیر می‌شود پیک أگهی گنده  در روزی تامه کهنه قدیمی  خود فروخته   به بازماندگان ودوستداران او تسلیت خواهند کفت، 

 چرا ما قدربزرکان خودرا. ندانستیم . این بزرگان بودند  نه آن غول قلتشن ،

   ثریا ایرانمنش  13/ 01/ 2022  میلادی 

اشعار متن از. نادر نادر پور .




هیچ نظری موجود نیست: