چهارشنبه، آذر ۱۰، ۱۴۰۰

ژوزفین بیکر

ثریا ایرانمنش " "لب پرچین " اسپانیا !

روزی که ناگهان .  از چهار چوب پنجره روشن بلوغ/  آینده را طلایی تر وتابنده تر یافتم /

آن سایه نیر همره  نور آفیریده شد !......." زنده یاد  نادر نادر پور" 

در ن روزها  ما قبل از آنکه با خوانندگان سر زمین خود آشنایی بهتری پیدا کنیم گوش ما به روی دیگر صدا ها بود  آوازهای دیگران را بیشتر دوست داشتیم با آنکه نه زبانشان را میشناختیم ونه خودشان را اما آنچنان تبلیغاتی  برای آنها وهیاهوی برای جمع آوری شنونده بود که ما بکل فراموش میکردیم  درکجا ایستاده ایم  ودرچه خاکی زیست میکنیم ورشد میکنیم  تنها هیاهوی بسیار از   دوردستها  مارا  میخواند وددلمان آرزوها شکفته میشد ! ] ...: آزادی: در سر زمین غرب ! اسیر سنتهای بیمار گونه بودیم سنت های نا توشته .

ژوفیین بیکر را خوب میشناختیم  خواننده رنگین پوست فرانسوی  با صدایی جادویی وژیبلت بوکو .شارلز آزانور  وویکتور هوگو وهمچنان میرفتیم وازدورزمان خود  بیرون شده درپی آنها میگشتیم داستانهای  هوگو برایمان یک رویا بود .....

بزرگتر شدیم  خبری کوتاه دریک گیومه " شب گذتشه ژوفین بیکر " خواننده رنگین پوست درگذشت وتمام شد  هیچکس نفهمید کجا دفن شد وچگونه رفت خبرها تمام شدند ما بزرگ شدیم وامروز ! در مهد آزادی وتمدن  جلوی هر رستوران یاورزشگاه ویا فروشگاه یک تابلوی با آن علامت منحوس گذاشته اند به همره یک پلیس باید گوشی را روی آن علامت بگذاری تا اجازه ورود به هر محلی را که میخواهی داشته باشی  درغیر اینصورت درنهانخانه خود پنهانی  وناگهان  بی هیچ خبری از پیش جنازه " ژوفین بیکر" با تشریفات تمام رسمی وقانونی وزیبا به میدان آمد تا اورا در محل  بزرگان دوبا ره  دفن کنند ؟ " چه فریبکاری ظریف وزیبایی" ! .گور به گوری شنیده بودیم اما گاهی این گور بگوری ها برای عدهای شانس میاورد وبرای عده ای مانند همسر من استخوانهایش را درون یک جعبه کرده به دست من میدهند تا اورا به گورستان جدید ببرم ودرون  دیوار ی بیصدا بگذارم !

ما فریب میخوریم دوست داریم فریبمان بدهند لذت میبریم مانند بچه های نادان با ما رفتار شود دوست داریم لله ونگهبان داشته باشیم برایمان مهم نیست نحوه وعمل کرد آنها چه میباشد . 

ساعت پنج صبح بود که از شدت ضعف بیدار شدم  شب گذشته " شاه" را خواب دیدم از من درباره سر زمینش میپرسید !!! بیاد ندارم چه گفتم وچه شنیدم   امنا باو گفتم درانتظار ظهور دوباره او هستیم آیا پیکر او هم روزی  به خانه اصلیش ب میگردد؟  نه ! گمان نکنم .......آنچه که درسر زمین ما میگذرد بماخبر نمیدهد گویی ابدا آن سر زمین فراموش شده وبه قعر دریاها فرورفته است  بهر روی امتیازات .منافع  را باید حفظ کرد !

واما رویاهای آن زمان ما تبدیل شدند به کابوس های شبانه و وحشتناک  همه عکسی درماه دیدند ودویدند به دنبال ماه  دیگر به نور ماه توجه  ای نشد ماه پنهان گردید وسالها ی بعد موردنفرت همه بود  دیگر کسی معشوق را به ماه تشبیه نکرد  او هر سایه ای را که روی زمین نقش  میبست  پاک کرد وسایه ها ی ناشناس ومنفور پشت سرهم پدیدار گشتند وما همچنان درسایه نشسته ایم وخودرا مانند یک پیاز درحال گندیدن درون صد ها پارچه پیچیده ایم  به امید کدام آرزو ؟  .

دیگر آ زهرم وگرمای خورشید وهوای نیمروزی هم  اثری نیست وخورشید مرده است  هربار جانی دوباره میگیرم وسپس دوباره آنرا از دست میدهم  اینک ازهمه گریزان  ودر اقامتگاه یخ بسته خود بفردای وحشتناکی که درانتظارمان هست میاندیشم .ث 

پایان / اول دسامبر 2021 میلادی 
 

هیچ نظری موجود نیست: