دوشنبه، آذر ۰۸، ۱۴۰۰

فرززندان امروز


 ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !

و...... خدا شییطان را افرید ! 

همه حواسم بر ضد گفتارهایم بر میخیزد  نگاهم  را از روی هر چیزی برمیدارم وغرق تماشای دیوار  سپید میشوم  گوشم غرق شنیدن اهنگها ی دیروزی میشوند ومن خود یک آهنگم وتخمه میشوم یک کلامم که بر لبها مینشینم  یک گوشم  غرق در شنیدن  اراجیف  واب میشوتا تشنه ای را سیر نمایم  گفتن ونوشتن مر  از هر جیزی ی دور نگاه میدارد .

 وخدا ! قرن هاست که کاینات را رها ساخته وآنرا به دست شیطان سپرده است  / شیطان  یک نروک است نه مرد ونه زن بنا براین تولید او درزیر خاک توسط جانوران خاکی انجام میپذیرد از مدفوع او  واین جانوارانی که بشکل آدم در جهان رها ساخته همه مخلوق او میباشند  مخلوقات پروردگار  درزیر زمین خاک شده اند واین موجودات با آن خاک ها تغذیه کرده هریک صورتی نمایان میشوند کمتر میتوان درمیان آنها" انسان" یافت بشکل انسانند ما درعمل حیوانند . حیوان . باروت را ساختند  . از دل اتم اتم هایی را بیرون کشیدند  اما نه به سود بشریت وجهان بلکه برای ویرانی  جهانی که خالق بزرگ  آنرا بنیاد نهاده بود  زمنیی که میلونها قرن دارد  به دور خود وسایر سیارات میچرخد ناگهان دردست این موجودات ناقص الحلقه افتاد که خود را خدای زمین  دانستند  وروی آن سرمایه گذاری کردند روی ویرانی آن زمین  !جانورانی  بشکل  فلاسفه برون آمدند  ما  عده ای خواب وعده ای نیمه بیدار وعده ای بیدار نه بسود مخلوقات پرودگار بلکه بسود اجداداشان شیطان . شیطانکها   .بنا براین سخن گفتن ازاینها مرا وادار به درد  ورنج میسازد دردرون همه ما یک بتکده است گاهی این بتکده خالی وزمانی شمعی فروزان درمیان ان میسوزد باید ازآن شمع وآن روشنایی کمک گرفت .

بزرگ کسی است که  که بر هرگونه  بزرگی افرین بگوید  ما امروز نمیتوانیم به این موجودات افرین بگوییم ویا برگورشان بوسه بزنیم آنها بر ضد مخلوقات خالق بزرگ برخاسته اند وبه جد خود شیطان پیوسته اند ما با همان نور کم   شمع به خالق اصلی خود نزدیک میشویم .

ارئ بر گور زنده ها بوسه میزنند بر شهرت ها بوسه میزنند   اینان بزرگان  جهان هستند مخلوقاتی از نوع چند گانگی  ساختمان آنها پاکیزه نیست . این بزرگ ساختکان  وشهر ت سازان  دوستان گورند واز بزرگی به دور .

معرفت وشعور این  صاخب شهرت ها  معرف مخصوص خیابان وراههای خودشان میباشد راهشان از راه ما جداست ما هنوز به ان خالق اصلی وابسته ایم وبه دنبال اویم تا اورا بیابیم ودوباره در برابرش تعظیم کنیم .

وای که این شهرت طلبان وصاحبان قدرت تا چه حد ملال اورند شادی را نمیشناسند رنگ سیاه بهترین  رنگ برای انهاست  همه  رنگها کم کم سیاه میشوند اول کارگران رستورانها انها وسپس سلمانی ها وسپس فروشندگان ناگهان همه سیاه پوش شدند با پوزه بندی که نشان بردگی انا ن است مانند همان حجابی که نماد بردگی زن است .

امروز طبلهای توخالی آنها باصدای بلند همه را از خواب راحت میرماند وفردا همه به یک صف درانتظار دستوراربابند  گروههای  پاسداران  آتیه همچنان بسوی شهر ها با قایقها بعنوان مهاجر روانند همه گردن کلفت با ساعتهای گران قیمت والبته همان اسباب بازی دستی که همه را به زیر ذره بین خود میببرد اینها نگهبانان زندانهای آتی ما هستند دیگر خانه ای نیست لانه ای نیست بلکه دستور ارباب است وزندانهای ازپیش ساخته شده 

من ! تنها باز مانده از قافله وگندم خورده واز بهشت رانده درانتظار کدام معجزه نشسته ام ؟.

 بهترین راه برای سرکوب  این است که خرد را ازانسانها بگیرند وبجایش آهن تزریق کنند فسفر تزریق کنند  جستجوی ما  دردی است بی درمان ودراین راه دردها وزخمها بیشترند  خرد ومعرفت دروجود آدمی ریشه میدواند آدمهای خاکی  ساخته شده به دست شیطان حتی نام خرد  را نمیدانند واز جنسیت ان بی خبرند .

این جستجو های من با دردهای جسمی وروحی من کاری ندارند  بلکه  با دردی بزرگتر کار دارند وان نابودی انسان ازروی زمین است . این جستجو بی معنا ست گم شدن درخویش است واززدون دردنهای بیشتر هر روز تاریکی ها بیشتر میشوند  هر روز  از زیباییها کمتر کاسته میشود  تنها  کاکتوسها عمر میکنند گلهای زیبا گم شده اند وهمه ما درتاریکی ها گم شده ایم . بی انکه خود پی به این وحشت بزرگ ببریم .

چنان گم گشته ام واز خویش رفته / که گویی عمر یک دم ندارم  /ندارم " دل" بسی جستم دلم باز / 

ور دارم از این عالم ندارم /" عطار نیشابوری" .

بیدلی همان احساس گم گشتگی واز خود به دور است هما ن گمشده شهر عیاران .

نه مرد مناجاتم  نه رند خراباتم / نی محرم محرابم  . نی درخور خمارم .ث

پایان / تقدیم به پسر عزیزم " میم" که ارزوی دیدارش بر دلم میماند " ثریا / 29/11/2021 میلادی .

هیچ نظری موجود نیست: