پنجشنبه، مرداد ۲۱، ۱۴۰۰

شرمتان باد

ثریا ایرانمنش " لب پرچین" اسپانیا !

ای صبح   ای بشارت فریاد / امشب خروس را  درآستانه آمدنت / سر بریده اند !

شرمتان باد با این فرهنگ  / شرمتان باد با این ادب وتربیت شما که روی آنهایی را که رسوا کرده اید سپید کردید درکجای جهان یک پیر مرد هفتاد ساله که خودرا فرهیخته و صاحب کمال  ورسانه میداند درمقابل دادگاهی که میخواهد بیداد گری را رسوا کند  !در وسط  خیابان شلوار را پایین میکشد وبا آن وضع شنیع همه چیر خودرا نشان میدهد ! شما که می دانستید که مجاهدین  بیکار نخواهند نشست میدانستید که آنها نیز سهم خودرا میخواهند این باز داشتی از خود آنها بود که دست به کشتار میزد ! یکی از همانها بود که سر به راه اسلام گذاشته بود !!! شرمتان باد وننگتان باد که  آبروی میهن عزیز مرا را شما بر باد دادید روی ان شارلاتانهارا که می نشستید ومانند خاله زنکهای عهد عتیق درحمام بد گویی میکردید حال این با این  کار بسیار ناشایست وکثیف خود آنهارا تبرئه کردید  حد اقل آن "فخر اور" خودش را این چنین نمایش نمیداد وآن دیگر ی که بقول شما صندوق گذاشته  ومردم را سر کیسه میکرد حد اقل بدین شکل شنیع وچندش آور شلوارش را پایین نمیکشید ...خوب معلوم بود که شما نیز از نوع خالص نیستید وهمان انگشتانه سوراخ دار میباشید اما نه تا این اندازه که آنرا به نمایش بگذارید . با چه تبانی وبده بستانی دراین مسابقه زشت شرکت کردید؟  آنهمه زحمات آن مرد را شما بباد دادید  ....افرین بر شما باد 

ابروی مارا درجهان بردید هرچند آبرویی نداشتیم  وجهان خوب مارا شناخته است ومیداند که تنها معادن زیر زمین وخاک خوب ما ارزش دارند نه مردمش .نه دیگر هیچگاه روبه رو ی شما نخواهم کرد هیچگاه برنامه های شما راهرچند خوب با شدنخواهم دید حیف از ان مردان که درکنار شما سخن گفتند  گمان نکنم دیگر باز گردند !

باز میگردم به کنج خلوت خود وفراموش میکنم ازکجا آمده ام .من دیگراز شما نیستم من متعلق به این سر زمین واین مردم هستم تنها وجه اشتراک من با شما همان زبانی که سعی دارم درخلوت با کمک اشعار آنرا نگاهبانی کنم  . همین وبس .  اول یک مانکن آوردیم مردم را عصبی کند وسپس  پیر مردی که یک پایش درون گور است . آفرین بر این فرهنگ باستانی وپر بار . صد افرین ! پایان 

جنبش گهواره / نغمه لالایی / ریزش چشمه شیر / به لب غنچه تر / پر پروانه  / جیک جیک گنجشک / تابش چشم / شناخت  تپش خواهش گنگ  نگاه شوق  وشکیب  / بوسه عشق وشتاب .........." سایه "

 

هیچ نظری موجود نیست: