ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا !
زان غول بگریز وبگیر سقرایی / کان بر کف عشق از الست امد
در حلقه این شکستگان گردیدید / کان دولت وبخت درشکست آمد
اطاق " پالتاک" گذشته امروز لباسی نو پوشید به نام " کلاب هاووس " باز هما ن حرفها همان تعارفات همان فحاشی و تحقیر دیگران سر انجام کار به فحاشی وزد وخورد میرسد وآن دو.لت بیدار یا خوابیده جلاد چقدر ازاین موضوعات بهره برده ولذت میبرد . این اطاق یک رییس دارد ودستور میدهند چند دقیقه حرف بزنید و کسانی که همه عقده هارا دردرونشان خفه کرده بودند روی این دایره زنگی میریزند با حرف میخواهند یک دولت وحشتناک آدمخور را از میان بردارند درست است گاهی سخن میتواند جای شمشیر عمل کند اما نه درحال حاضر ونه با این قوم پخته شده در دیگ هفت رنگ اینها از شاه درس گرفتند ودانستند پس از ویرانی جایی برای گریز ندارند اول پولهایشانرا درکشور های مختلف صرف خریدن جزیره ها وکشتی های خصوصی کردند جایشان امن است دریا ازاد اقیانوسها ازاد . سپس بجای انکه مخارج تحصیلی یک وامانده ای نظیر آن چواد ضخیم را بدهند تا بجای درس خواندن درس ادمکشی را فرا بگیرد و ودشمن باشد اورا به خارج میفرستد از او بت میسازند تا خبرها را ومردمارا گلچین کرده به دست اقایان برسانند وآنها هم به موقع خدمت همه میرسند دیرو زود دارد اما سوخت وسوز ندارد بعلاوه زمان شاه اینهمه تکنو لوژی پیشرفته نبود که آنها یک تشکیلات بزرگ سایبری را با کمک چین وروسیه درست کنند وحتی باد شکم هارا نیز بشنوند چه برسد به گفته ها ونوشته ها . چهل ودوسال نشستید وحرف زدید اشعار سعدی را خواندید وگفته های حافظ را تفسیر کردید علی را به جنگ خیبر بردید زنهایشانرا شمارش کردید چه غلطی کردید؟اینها نه روشن گری بود ونه راهنمایی حدا اقل الان تنها یک نفر اهل شیراز برای خود تک وتنها راه باز کرده و دنیایی را به دورخودش جمع کرده حال ایا پشتوانه او کیست وچیست بما مربوط نمیشود اما کارش را درست انجام میدهد وبا آدمهای درستی برخورد میکند ویا مصاحبه . حال چند شب است که این اطاقک عده ای را دورهم جمع کرده تنها معلومات نم کشیده خودرا به رخ هم میکشند ویکدیکرا بوسه باران میکنند ودرعین حال از لولو هم میترسند .
مجاهدین تکلیفشان روشن است مبارزه مسلحانه کشتار دسته جمعی اما به نفع خودشان نه به نفع ملتی رنج کشیده وستم دیده وامروز گرسنه وبیکار که حاضر است تن به هرکاری برای یک لقمه نان بدهد .
خارجیان مارا بهترا زخودمان میشناسند همیشه این تز وتکیه کلام را دارند که عرب را سیر نگاه دار وایرانی را گرسنه وخوب میدانند که ما نه تنها اتحاد واتفاقی نداریم بلکه برای یک حلقه بی ارزش نقره مادرخودا نیز بر سر بازار برده فروشان بفروش میرسانیم /
نویسندگان وشعران ماهم پیر شده روی صندلیها گنده خود لم داده هنوز یکی درفکر اشعار پر نغز ومبار احمد لات شاملو میباشد دیگری زینب را تشریح میکند سومی خدار از بالا به پایین کشیده محاکمه مینماید همه از دم تریاکی وبیحال وبیمار .
ما ازاد بودیم در ازادی زیستیم امروز نمیتوانیم اسیر باقی بمانیم ودر سر زمین اسرا بخوابیم تنها به ایران سوگند میخوریم !!! به ایرانم قسم !!! و درپستی و فرومایگی هنوز در فکر دیس لوبیا پلو نشسته ایم اگر کسی از شرف وطنش میگذرد وعشق وطن را نیز به گرو میگذارد اگر کسی جرئت مردن را ندارد وبه زندگی حقیر خود پای بند است حتی شرف واعتبار وطنش را نیز به معرض فروش میگذارد شما چه شمشیر خودرا از ر و بسته ویا درزیر پیراهن خود پنهان ساخته اید باید بدانید که اولین کار شما شستن نام ننگ ایران از مسیر جهانی است که بنام سر زمین تروریستها معروف است واین نام مقدس را الوده ساخته اند درحالیکه کسی بفکر گورهای دسته جمعی نیست حتی درودی هم به روح آن رفتگان نمیفرستد وداغ دل مادر ی را مرهم نمیگذارد تنها بفکر خود نمایی میباشند .
به الهه مقدس ایران سوگند که قلم من همیشه روان است تا روزیکه زنده ام نام پرافتخار ایران بر همه جا خواهد درخشید بر تمام لوحه های ابدیت .
حال شما در " کلاب هاووس " بنشید و یکدیگر را لت وپار کنید این نوشته های من بجایی میرود که مردان وزنان مبارز جانشان را درکف دست گذاشته اند نه برای یک بشقاب پلو یا یک کاسه اش رشته .
هله خوش دار که در شهر دوسه طرارند / که به تدبیر و کله از سر مه بردارند
دوسه رندند که هشیار دل و سر مستند / که زمین را به یکی عربده در چر خ آرند
صورتی اند ولی دشمن صورتهایند / درجهانند ولی از دو جهان بیزارند . پایان
ثریا ایرانمنش / 28/ 04/ 2021 میلادی . اسپانیا
اشعار از" شمس تبریزی "
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر