از رهگذر خاک سر کوی شما بود / هر نا فه که در دست نسیم سحر افتاد
بس تجربه کردیم دراین دیر مکافات / با دردکشان هر که درافتاد بر افتاد
دیرمکافات . جهنم / شهر بی ترحم هر چه میخواهی نامش را بگذار بقول شاد روان "نادر نادر پور" درپی این شب تاریک هیچ سحری نخواهد آمد تاریکتر خواهد شد وشبهای تیره تر ومردم خیره سر تر ودیوانه تر واز ما بهتران درپستوها مشغول کارهای خودمانی / شمارش پولهای که باید برای بورسها بپردازند وسر مایه گذاری کنند !..
مارا سر گرم کرده اند عده ای فهمیده اند وعده ای مانند گوسفند هنوز در چراگاههای به دنبال علف میدوند که کمی از آنرا نشان میدهند جنگ واکسن ها جنگ پوزه بند ها که بردهان ما بستند و به خدای لایزال این بیماری در مکانهای بسته بیشتر وجود دارد تا درهوای آزاد درهوای ازاد تنها اکسیژن است اما مردم گوسفند وار به اخبار تلویزیون ورادیوها گوش مییدهند وبع بع کنان بسوی سبزه زاری میروند که غیر از علف سمی چیزی در آنجا نمیروید باید دهانشانرا بست ودرکنج خانه حبسشان کرد تا گلچین کنند وبه کارهایشان برسند خیابان شلوغ است باید کمی از رفت وآمد کم شود تا اتومبیلهای آنچنانی راحت بتوانند به راهشان ادامه دهند وبکارهای آنچنانی خود برسند در پشت شیشه ها تاریک وسیاه .
شب گذشته روی تابلتم مراسمی زنده را تماشا میکردم دراین گمان بردم که این پیرمرد مقوایی از دنیا رفته چه تنشریفاتی چه همه آدم سیاه پوش در مقابل کنگره ....خیر یک قراول کشته شده بود در شلوغی ها !!! ودهان کجی به ترامپ وسر گرمی دیگر برای مردم همه به تماشا ایستاده بودند ونخواهند پرسید چرا نان نیست وچرا ابها الوده به سم شده اند وچرا اکسیژن کم است وچرا ما را به این روزانداخته اید ؟......ودوباره ماجرای کشتن یک سیاه جنایتگار به دست پلیس بیا تماشا کن دوباره دنیا بهم خورده !!!!
سوال مکن ومپر س چرا DO,T A SK ANY MORE
دخترک درد میکشد شانه اش را ودستش را نمیتواند تکان بدهد همسرش لباس برتن او میپوشاند پلیس هم خونسرد گفته ازاین اتفاقات دراین اینجا زیاد است اولی نیست أخرین هم نخواهد بود شاید پولهای کیف را بردارد وکیف را درجایی بیاندازد ! بیاد دزد خانه خودم افتادم همسایه با کمک نو کر خانه هرچه را که توانسته بود برده بود هنوز چشمم دنبال آن جواهرات است آن کت ودامن چرم وآن چکمه های گران قیمت است که دیگر شبیه آنهارا نخواهم داشت وآخرین آنها یک حلقه بود که " دوستم " انرا ربود درلندن به هنگام رفتن به توالت سری به اطاق من زده وانگشتری های من روی کمد بود بهترین را برداشته ورفت . خودش خوب میداند رابطه اش ار هم قطع کرد .
ما دراین گونه دنیا زیست میکنیم وتنها باید سعی کنیم زیر دست وپا له نشویم در قامت بزرگان راه نرویم دو دستی که بمن کمک میکردند هردو امروز ناتوانند روز گذشته خودم را حاضر کردم وبه دخترم زنگ زدم و گفتم " از پاهای تو تو کمک میگیرم ا زدستهای خودم مرا به سوپر ببر پس از نه ماه گویی وارد بهشت شده بودم !!!!! حال باید خودم خودم را اداره کنم تا روزیکه ببینم چه خواهد شد .
هنگامی که به تماشا ی اهل بیت ودولت جمهوری اسلامی نگاه میکنم ازخودم میپرسم این حیوانات کجا بودند اینهمه پارچه همه هم سیاه برسر وکله آنها چگونه رفت چه هیبت هایی هستند انینها ازما نیستند اینها بیگانه اند .....چه فایده آن سرزمین دیگرمتعلق بتو نیست یک طرف چین وماچین طرف دیگرروسیه سزارین پوتین و درآن وسط هم همین جانواران مشغول ارشاد مردم هستند تا چگونگی آداب طهارت وغسل جنابت وبغل خوابی را به آنها یاد بدهند وبر جنازه ها نماز بگذارند . همین دیگر هیچ . اگر توانش را داری ادامه بده نداری برو بمیر راه سومی نیست . پایان .
زین دایره مینایی خونین جگرم می ده / تا حل کنم این مشگل در ساغر مینایی ...... "خواجه حافط شیرازی " پایان
ثریا ایرانمنش /14/04/2021 میلادی !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر