سه‌شنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۹۹

مرگ گلنوش

ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا .

 خبر خیلی ساده بود  مانند یک آگهی  بدون تسلیت  اما کسی نمیدانست که چه گوهر گرانبهایی ازدست رفت  وکسی نمیدانست که چگونه زیست وچگونه وچرا رفت .

گلنوش دختر  بزرگ مرد موسیقی روح اله خالقی بود  ومن افتخار همشهری بودن آنهارا داشتم روح اله خان اهل کرمان وما درخانه بردارش اسد اله  خان که اجاره کرده بودیم مینشستیم  میدانستیم اسداله اله خان برادری دارد که درپایتخت  تحصیل علم میکند !  در آن زمان مانند امروز بردن نام موسیقی حرام بود ! 

لازم به معرفی روح اله خان تیست که همه اهل فن واکثر ایرانیان  بخصوص تیف تحصیل کرده ایشانرا میشناسند  ومیدانند که  آهنگ سرود ملی ای ایران را ایشان بر مبنای اشعار گل گلاب ساختند سرودی جاودانه که هنوز شنیدن آن موی برتن ایرانی واقعی راست میکند واشگ را به چشمان  شنونده میاورد  تکه ای ازخاک وطن شد وطنی که امروز دردست موریانه ها گرگها کرکسها ولاشخور هادارد جان میدهد وفرزندانش در اطراف جهان نیز کم کم روانه دنیای بهتری خواهند شد.

گلنوش درس موسیقی را نزد پدر اموخت وسپس به کنسرواتوار اتریش رفت درآنجا رهبری  ارکستررا آموخت در ایران ودوران درخشش  گروه هم آوازان ویا " کر" را ساخت رهبری ارکستر را برعهده داشت اولین زنی بود که ارکستری را رهبری میکرد آوازی خوش داشت صدای بسیار لطیف وموسیقی در رگهای او لانه کرد بود .

گلنوش در امریکا  درسن هشتاد سالگی روز گذشته از جهان رفت با صدها آروز که دردل داشت دو فرزند او باقی مانده اند که چندان ایرانی  نیستند شاید دراینده بتوانند جای مادر وپد ربزرگ را که خالی است بگیرند .

یک بی سر وپایی !

 برایم نوشته بود که " انقلاب کردی ودر رفتی ؟ مجبور شدم داستان دررفتنم  راروی وبلاگ بنوییسم واز انقلاب سپاسگذار باشم که جلوی آن مردرا برای دوسال گرفت ومن توانستم بچه هارا درخارج سرو سامان دهم  من تنها کسی هستم که درتمام عمرم به خاک وطنم وشاهنشاه بزرگ آریا مهر وفادار بوده وهستم بقیه را دوست ندا رم ومیدانم که چه دستان خائنی اورا باین روز کشاندند مملکت را  به ثمن بخش فروختند تا امروز نامشان درتاریخ به ننگ برده شود .

اما نام گلنوش خالقی مانند یک ستاره درخشان برتارک هنر ایران خواهد درخشید . هنر والا وارزشمند نه هنری که این روزها ارائه میدهند یا درهمان روزها کج کلاخان را بخورد ما میدادند .

گمان نکنم هنرمندان خودفروخته ونویسندگان  خود فروخته درمیان ملت واقعی ایران جای داشته باشند تنها یک خاطره از آنها بجای میماند .

ما مانند گلنوش نداشتیم ومانند پدرش نیز نداشته ونخواهیم داشت سالهای وقت لازم است تا این سر زمینرا ازمیان میلیونها لجن بوگندو بیرون بکشند آنرا شستشو دهند  شاید درمیان آنهمه لجن چند مروارید ببیابند .

بهر روی  دیگر پر نویسی دراین باره زائد است  در حال  اخترخانمهای نرینه ومادینه  کارشان بهتر گرفته تا امثال گلنوش ما . روانش شا د یادش گرامی همدردی با خاندان او برایم یک افتخار است که پذیرفته شود/

پایان 

ثریا ایرانمنش 16/02/2021میلادی /


 

 

هیچ نظری موجود نیست: