جمعه، مهر ۲۵، ۱۳۹۹

دنیای بیمار -- نسل بیمار


ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا 


 حافظا تکیه بر ایام چو سهو است وخطا 

من چراعشرت امروز به فردا بکنم 

دریک شب مستی  خانه ای ویرانه ساختیم  وسیل وزلزله نیز به کمک ما آمد ودرمستی وخوشی وخوشحالی سر از پای نشاخته بسوی چاه ویل روان شدیم  چاهی که گمان میبردیم به یک پایاب  واب  روان و روشن ختم میشود سرود الهی را خواندیم ودربن چاه دربغل شیطان آرمیدیم  شیطانی که صاحب جان ومال وافکار ماشد 

 ---- من خودرا نیز  با این اش مخلوط میکنم چرا که خوشبختانه دوسال قبل از این  بخاطر بسیاری از مسائل از ایران کوچ کرده بودم مادر را تنها بجای گذاشتم وبا وگفتم مرا بفهم واو فهمیده بود ازسالهای قبل فهمیده بود از همان اول فهمیده بود  اما چشمان من کور بودند ---- 

بویی که پس ا زاین سیل خانمان بر انداز به مشامم خورد چندان  دلپذیر نبود  ودانستم که مستقیم به دامن سرخ ها  افتاده ایم سرخها همشسه زنده اند وبیدار .

مانند بوی غذای گندیده والوده  از هوا بوی بدی را احساس میکردم  بوی سوختگی بوی مرگ وبوی گم شدن در جنگل اوهام - بوی رطوبت ونای  وغبار الوده ایام گذشته  - مهربانی به سر آمد وشهر یاران گم شد  نسلی قربانی شد ونسلی بیمار جایش را گرفت  نسلی که خود نیز خودرا نمیشناسد مانند رباط راه میرود غذامیخورد تملق میگوید میخندد میگیرید ادب را فراموش کرد حرمت را از یاد برد واخلاق  را برای همیشه به زیر خاک مدفون ساخت .

خوابی شگفت انگیز بود که بیداری نداشت وتا امروز همچنان ادامه دارد  حیوانی خودرا صاحب جان ومال وافکار مردم میداند مردم گوسفند وار شقه میشوند وسرها پایین بسوی کشتارگاهها روانند  دیگر هیچگاه خورشید خودرا نمایان نساخت ود رزیر ابرهای سیاه گم شد   وباران دیگر هیچگاه دراسمان ابی شهر ما رنگین کمانی نساخت  تنها بوی تربت بود بوی خاک مرده وبوی ادارار شبانه .

بوی دلاویز عطر بهاران گم شد  بوی نرگس بوی خاک مرطوب از باران شبانه وبوی خوش بغل مادر بزرگ نیز گم شد / 

بوی غریب بویی نا اشنا  و در پشت چهره ای شیطانی خفته دیگر دوران سبکبالی ودوران عشق ودوران دوستیهای راستین پایان یافت .

امرو من درهمه سر زمینها غریبم حتی درمیان مردمان سر زمین خودم دیگر آنهارا نمیشناسم بی حرمتی وبی ادبی برای من بزرگترین درد است وآنرا بوضوع میبینم  .

ما نا بینایان همه  با عصای کور دیگری راه میرویم  چشمان ما به دهانهایی بازدوخته  میشود که هیچ کلامی دران نهفته نیست غیراز تکرا رمکررات /تمام

پایان 

ثریا ایرانممش . 16 010.2020 میلادی  / اسپاانیا 





هیچ نظری موجود نیست: