ثریا ایرانمنش "لب پرچین" اسپانیا
بیداد !
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر امد دوستداران راچه شد
آب حیوان تیره گون گشت خضر فرخی پی کجاست
خون چکید از شاخ گل با دبهاران را چه شد
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه افتاد یاران راچه شد..
شهر یاران بود وخاک مهربانان این دیا ر
مهر بانی کی سرآ مد شهر یاران را چه شد
بیاد اولین آلبوم تو بعد آن شورش وحشتناک که چه غوغا افکند البوم کم کم نایاب شد وگم شد !
امیددارم که امشب درخانه تازه ات آسوده بخوابی دشمنانت هنوز نگران وبیدارند ودر اطراف تو میگردند مبادا دوباره برخیزی و بمیان ما برگردی .
یک قشون / یک ارتش مجهز به تمام مواد آتش زا ترا احاطه کردند که مبادا کسی بتو نزدیک شود و درسوگ توبگرید .
آسوده بخواب تو نه کوروشی ومن نه شاه شاهان ایکاش آن ماجرا هیچگاه اتفاق نیفتاده بود تا شاید امروز سر نوشت ما بدینگونه که رقم خورده نبود .
دخترت با سروه باران ترا روانه جاده ساخت وپسر نازنیت همه رنجها روی شانه اش تنها اشک میریخت ونمیتوانست بگوید که ما حتی اجازه نداریم بر سر تربت پدر نماز بگذاریم .آن روزها خورده گیران بیسواد شهر یارانرا شهریاران میخواندند وبتو ایراد داشتند که تو از شهر یار نامبرده ای توبرای این ملت کم شعور وبیسواد که برابن مسلم ابن عقیل یک دزد روزی چهارده بار نماز میگذارد این ابیات گرانبهارا بیان داشتی . .ارکستر چه شوری بپا میکرد گویی اغتشاش وفریاد ونجوا د رمیان سازها بما میفهماند که دیگر روی شهر یارانرا نخواهیم دید.
هرچه بود تمام شد گمان نکم اجازه دهندهفته وچله وختم برای تو بگیرند مساجدرا بستند تا ختمی صورت نگیرد بعنوان بیماری قرن که انهم یک فریب بزرگ بود ! روانت شاد ما همیشه بیاد تو هستیم وآوای تو بهترین سرود ولالای ماست شب گذشته با یبداد تو خوابیدم امشب حتما زیر باران خواهم خوابید /
صد هزاران گل شگفت وبانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش امد هزاران را چه شد .
پایان
نوشته امروز شنبه 10/10 2020 میلادی اسپانیا .
ثریا / اسپانیا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر