ثریاایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا
-------------------------------
در آیینه دوباره نمایان شد
با ابر گیسوان درباد
باز آن سرود سرخ " اناالحق"
ورد زبان اوست
تودر نماز عشق چه خواندی
که سالهاست بالای دار ر فتی
واین شحنه های پیر
از مرده ات هنوز
پرهیز میکنند؟!......."کد کنی"
خواب خوشی بود خوابی شیرین روی همه نقشه ایران دراز کشیده بودم وآنرا در آغوش داشتم سپس دستمرا دراز کردم وگفتم من اینجا سکونت خواهم کر...... زنگ ساعت به صدا در آمد ! برخیز موقع خوردن قرص است !!!!!
ساعت هفت بود من کمتر دراین ساعت بیدار میشوم معمولا بین ساعت پنج وشش بیدارم شب گذشته لابد با زماست کار خودش را کرده بود .
به اطرافم نگاه کردم لیوان اب خالی بود فورا خودمرا به اشپزخانه رساندم ابی درجلوی دستم نبود حتی کتری هم آ ب نداشت کمی در ته آن مانده وبد کافی است میتوانم این یگ تکه چوب دراز را بعنوان قرص قرودهم . هنو زگیج بودم نمیشد برگردم ؟...
شب گذشته داشتیم فیلم " نت ورلد " را میدیدیم همه هنر پیشه های آن فیلم از جهان رفته اند اما داستان همین امروز اتفاق افتاده بود " نظم نوین جهانی "!!!!! چهل وپنج سال پیش هنوز ما چیزی از این فیلم نمی فهمیدیم (نتوورک ) برایمان تام وجری بود عصر هجر بود زیبای خفته بود بقیه اش دیگر بما مربوط نمیشد از اخبار از صالی در رفته هم چیزی نمی فهمیدیم درانتظار کارتونها که عصر دو باره روی تلویزونها ظاهر شوند همه مهربان خانم خانه با تام دعوا میکرد جری فرار میکرد خانه چه صفای داشت جه همه زیبا بود خدمتگار رنگین پوست گنده با جارویش به دنبال تام وجری بود که یخچاال را ویران کرده بودند وما چقدر میخندیدیم همهزندگی ما همین بود بعدها کمی فیلمهای جدی تری نیز به ان اضافه شد از پشت پرده بیخبر بودیم از زد وخوردها از عشقبازی ها از رنجها واز فشا ر بی امان روسا ! از همه چیز بیخبر بودیم زندگی در یک جوی ارام میگذشت ابها همه ابی بودند واسمان همیشه ابی با تکه های ابر سپید وباران همیشه لطافت داشت وبرف برایمان جالب بود که .روی آن سرسره بازی کنیم .
آن دنیا تمام شد دنیای پدر خوانده آمد بما چه مربوط است ! ما درمیان اوای موسیقی شاد بودیم .......
رویای نیمه شب من به پایان رسید حال درکنج یک ویرانه که متعلق بمن نیست باید زیر با رمتنی باشم که مرتب بمن گوشزد میکند : فراموش مکن تو دراینجا در سر زمین من زندگی میکنی ! وبه نوه من دستور میدهد که باید با ز بان اسپانیایی حرف بزنی این زبان چه تاجی بر سر شما گذاشت به هر جای دنیا که میروید مردانتان دربان ونوکر وباغبانند وزنانتان خدمتگار اما مردان وزنان سر زمین من در مرکزناسا هم جای دارند !
هر چه گشتم نامم را برای وبسایت به عر ض برسانم مورد قبول واقع نشد قبل از من همه نام هارا برده بودند . حال باید بنشینم ودفترا شعارم ا باز کنم واز میان سروده ها نامی بیابم که چندان تلخ هم نباشد .
رویای شیرین من به پایان سید ورویای شیرین جوانان ما نیز به پایان خود نزدیک است آنها نمیدانند که سر زمین ما برای آدم گنده ها یک آزمایش بود برای کشتن وبردن وخوردن وزیر بنای ساختار یک " نظم نوین جهانی " !!!! وجناب سروژ ودوستان چقدر از این راه منفعت بردند واز خون جوانان ما نوشیدند تا بازهم زنده بمانند .
حال ارزن را برایمان تبلیغ میکنند برای پختن نان همه شدیم جانوران باغچه بزرگ دنیا !
حال دنیای ما ودنیای تام وجری به پایان رسید <ان مامی بزرگ تبدیل به یک غول بزرگ تبلیغاتی شده که نام بردن از آن جرم است همچنانکه سیگار کشیدن درملا عام جرم است / همه خوشی های کوچک مارا ازما گرفنند وبر دهانمان پوزه بند بستند تا خفه شویم ! ودر خانه هایمان تا ابد زندانی ...... آقایان صاحب نت وروکها !!!پایان
---------
نام ترا با رمز - رندان سینه چاکت
در لحظه های مستی
-هما ن مستی وراستی
اهسته بر لب میرانند
آهسته زیر لب تکرار میکنند
ثریا ایرانممش / 17 / 07/ 2020 میلادی اسپانیا