سه‌شنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۹

هنوز زنده ایم

ثریا ایرانمنش " لب پر چین " اسپانیا !
-----------------------------------
شلاق سرخ   صائقه  بر پشت آسمان 
 پیچید  چون علامت وارونه سئوال 
 فریاد آسمان به سئوالش جواب داد........" نادر نادر پور "
---------
زنده باد کرونا !!!!!

از اسمان  دیروز بیخبریم واز فردا نیز بیخبر  وزخمهایی که از در ودیوار واسمان وزمین بر پیکر ما مینشیند  گویی که امواجی مورچه وار  درزیر پوستمان درحرکت است .

مدتهاست که امواج وسیمای  آب را ندیده ایم . مدتهاست که افتاب نیز در پشت ابرها پنهان است ومدتهاست که تنها به اسمان ابری ازپشت پنجره های کدر وباران خورده به بغض بیدریغ آسمان  مینگریم .

خوابی بس شگفت ووحشت انگیز بود وبیداری  دردناکی را به دنبال داشت  خوابی که دیگر لکه های خونرا درروی جاده ها نمیدیدی اما هزاران جسد زیر پاهایت  میغلطند و...بزرگانرا چه غم درپستوها مشغول تنظیم  روابط ها هستند .

دیگر نمیشود از خود بیرون شوی چون همه باهم درهم پیچیده ایم  ودرگوش من  همان ناله ها وهمان نسیم  وهمان گریه های بی تفاوتی مینشیند /.
ودرچشمان من دیگر هلال ماه بی معناست وماه تمام نیز یک فریب است .
من درابهای گل الوده   عکس کودکی خودرا مینگرم .
امروز راهی میان  مرداب وگورستانها باید یافت  وباید از خود پرسید   که " 
ماندن را فایده چیست ؟
مردابی ننگین درپشت سر  وجنگلی از وحوش درجلو  ونیستی ونابودی مهر وعشق شعر وآوای موسیقی تنها با خشم  حیوانات باید زیست .
افکار همه خفته ویا درنیمه بیداری دچار اوهام  ویا ذهین خسته از بی فردایی   وآیینه داران خورشید درخشان  در پشت درختان مششغول تصفیه خسابهای خویشند ومعامله بر سر انسانهاست .

ما هنوز زنده ایم 
 با نوشیدن ابهای راکد وبد بو وشلاق سرخ گشتی ها برپشت  دیگر کجا میتوان به اواز فاخته ای گوش داد؟  حال درآشوب سرخ خون وگل  وبوی جسدها بوی آهک وبوی ضد عفونی باید عطر هارا به گوشه ای پرتاب کرد .دهانترا بستند تا نگویی که چرا  آسمان دیگر آبی نیست ؟!.
تنها باید  به اواز مرغ حق گوش فرا داد  دیگر چه نوایی سرخواهد داد؟......

 آه  .... ای برادران !
توحید .-  از یگانگی   آغاز میشود 
یعنی به غیرار خویش -کسی را نشناختن 
خودرا ا زهر جه جز خود است بیگانه شناختن 
 وانگاه به جاودانگی خواهی رسید 
.....پایان 
ثریا ایرانمنش / 14 آپریل 2020 میلادی . اسپانیا .