پنجشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۹۹

سلام .ستاره !

ثریا ایرانمشن " لب پرچین " اسپانیا !
---------------------------------

سلام - ستاره 
خانه نشستن مبارک باد !

حال باید از کوچه پس کوچه های خاطره ها گذشت واندکی مکث کرد و ایستاد وتکه ای برداشت وبر دیوار چسپانید .
 در کوچه های خاطره من  همه چیز زشت ونا مطبوع بود اما برای شناخت یک ملت کافی است .

حال دیگر پرندگان  سحر این برگهارا بسوی بالا نخواهند برد وبه دست باد نخواهند داد  درمن میل نوشتن وگذشتن از همه عالم  بیداد میکند .

در زمانیکه پسر   حرامزاده یاسر عرفات استاد دانشگاه ایران زمین باشد ونها دبنیادی اجدا د ش را میل دارد با زور سر نیزه به حلق ملتی بفرستد واولین حمله او به ( نوروز وجشن بهاران ) ایرانیان است دیگر کجا میتوان از عشق گفت وصفای آن و حال افغانها وتاجیکها بهارنرا جشن میگیرند وآهنگهای مارا به زبان خودشان میخوانند . 

این دیوارهای گوشتی  که ناگهان سرازیر مملکت ما شدند  ملتی را به اسارت گرفته اند  وهر روز با کمک سگهای درنده وفرو کردن میله آهنی درمغز  آنها- وادارشان میکنند که سر به پای رهبر بگذارند دست کمی از کره شمالی ندارند .

حال من درکجا ایستاده ام  وتو ای خواننده ای خطوط مرا چگونه خواهی یافت  منی که درمیان مردم ببیگانه میل دارم فریادبکشم که ( من همان آلیسم ) وهویت خودرا گم نکرده ام  ......صدایم درون اطاقهای خالی میپیچد وبخودم برمیگردد  حال من به همراه تصویرم هردو زندانی هستیم .

به زودی مردان وزنان مهربان وپرستاران به درب خانه خواهند آمد تا خون مارا تجزیه کنند ودرخور ما مهره ای بسازند که باخون ما ترکیب یابد ودوباره انرا بما پس خواهند داد تا درسایه آن مهره ویا خرمهره بتوانیم تنها نان خشک را ببلعیم .
در جایی خواندم که آن پزشکی که میکرب کرونارا کشف کرد وسپس جانش را نیز به باد داد در یکی از رساله هایش نوشته بود علاج  این بیماری تنها چای  بلی هما ن چایی که هربعد ازظهر انگلیسهای متمدن با ظرافت ومهارت کامل آنرا مینوشند وبرایشان یک سنت ملی شده است . 
بهترین چای هارا  میتوان درهمان انگلستان یافت نه درهند ونه درچین .

پس از چند روز باران مفصل افتابی دلپذیر از پنجره ها خودش را به میان  اطاق پهن کرده ومن بیاد دختری هستم ( که نامش لیلای ایرانی ) بود ودرچنین روزی معلوم نشد چگونه از دنیا  رفت وقاتلان او چه کسانی بودند وآن ملای مکلا که چندی پیش از او ذکر کرده بودم بسرعت خودش را بر بالای جنازه او درفرودگاه میرساند تا عکسی بیادگار بگیرد آنهم ا زجنازه یک دختر معصوم وبیگناه  وسپس تنها اورا روانه فرانسه میکنند تا درکنار مادر بزرگش بخاک رود  هیچکس نفهمید چرا این برادر وخواهر که از همه مهربانتر وخوش قلب تر بودن ناگهان پر کشیدند  شاید فرشتگان نگهبان آنها بهتر ازما میدانستند که وجودانها  درآسمانها بیشتر لازم است تا دررروی این زمین بیمار ومردمی بیمارتر وتهی مغز.

باز باید همه درهارا به سوی درونمان باز کنیم  واندوه را فراموش کنیم  چرا که از پس هر شب تیره یک صبح روشن است مانند امروز . روزتان شاد .
ثریا / اسپانیا / 7 فرووردین 579 شاهنشهی. برابربا 26 مارس 2020 میلادی . ساعت 07/45 دقیقه صبح !