ثریا ایرانمنش " لب پرچین " اسپانیا /
----------------------------------
بهاری که خزان شد !/
صبح بخیر مستر کیسین / شما مرا نمیشناسید اما من از زمان نوجوانی با چهر فربه وگردن کوتاه وچهره بدون غبغب شما با هیکلی درشت اشنا بودم بشکل یک مکعب بودید با عینکی ببزرگی دو نعلبکی وشیشه های کلفت همیشه شمارا درکسوت یک مشاور ارشد سیاسی درهمه جا میدیدم امروز نمیدانم چند سال دارید ودرچه حالی هستید اما سربازان شما جهان مارا به دستور شما مو بمو اداره میکنند . چند رییس جمهور درزمان شما آمد ورفت وچند پادشاه وچه سر زمینهایی به خاک وخون کشیده شدند جه جوانانی مانند برگ درختان بر زمین ریختند اما شما همچنان فربه وبا لب خندان به همه چیز مینگریستید امروز لابد روی صندلی مخملین خود افتاد ه اید وجهانیرا که ساخته اید با ذوق به نقشه ان مینگرید تا امروز نشیندم درجایی هم نخواندم که حضرتعالی به بیمارستانی منتقل شده ویا خدای ناکرده سایه یک بیماری بر روی پیکر مبارک افتاده باشد درسکوت گاهی نامی از شما برده میشود آنهم بخاطر بنیادی که بنا نهاده اید بنیادهای زیادی از دل این بنیاد بیرون آمد و میکربهایی که میبایست در مواقع لازم از آنها استفاده کرد فرزندان ودست پرورده های شما خوب بزرگ شدندوخوب اوامر شمارا اطاعت میکنند شما فرزند هما ن نوح افسانه ای هستید وهمه آن حیواناتی را که دوست میدارید درکشتی خود جای داده ودیگرانرا به دست طوفان سپرده اید گاهی سگهای رسانه ای شما میگویند دنیا دارد منفجر میشود ورو به نابودیست ممکن است احمق ها اینرا باور کنند اما ما میدانیم که این جهان هستی میلیونها سال دارد به دور خود میگرددوبازهم خواهد گشت وشما را نیز به دست نابودی خواهد سپرد.
امروز بهاران ما مبدل به یک پاییز غم انگیز شد مردمانی درعزای رفتگانشان بسوگ نشسته اند شمارا چه غم ! ارباب همه رسانه وروزی نامه ها ومجلات آنچنانی وحتی کتابخانه ها وچاپخانه ها هستید وروزی مامورین نقاب دار شما به هرخانه ای وارد میشوند وهر چهرا که باید وشاید به دست نابودی میسپارند چرا که شما ودردانه هایتا ن جهانرا بگونه ای تقسیم کرده اید که از گذشته چیزی در خاطره ها نماند ونسلهایی که بعداز ما به این کره خاکی پای خواهند گذاشت زیر دست شما تربیت شده وشعور انها بنوعی رشد میکند که شما میل دارید وکسی نباید دل د رگرو وطن ویا به زادگاهش داشته باشد همه باید بتهای شمارابپرستند امروز مردم را به مرگ رساندید نا به تب راضی شوند واین واکسن لعنتی را همه تزریق کنند درحالیکه معلوم نیست درون آن چیست ایا هما ن چیپس معروف است که مارا به شما متصل میسازد؟ومانند سگهای تربیت شده درخدمت شما باشیم البته عمر من کفاف نخواهد دادشاید نوه ها ونتیجه های من درمدرسه شما تربیت شوند واز یادببرند که چگونه زاده شدند ایا دربطن مادری مهربان ویا درلوله یک ازمایشگاه./
من سالهاست که اخباررا نه میبینم ونه میخوانم روزنامه ای هم دردسترم نیست اکثر روزنامه فروشیها .کتاب فروشی ها تعطیل شده اند هنمه مانند من به همین صفحه ر.وی آوررده اند تا اول سگهای پاسدار شما آنهارا بخوانند واگر ضرری به جامعه پر ابهت وپاکیزه شما نزد آنرا درمعرض عموم بگذارند درغیر اینصورت فورا پاک ومحو میشود !سر زمین اجدای مرا بکلی ویران ساختید چرا که چشم جهانیرا خیرهوکرده بودملتی پاک / نجیب/ مهربان وفرزندان اهورا مزدا که میدانستند شستشو یعنی چه وپاکی وطهارت چیست . مارا به دست دریوزگان وحیوانات سپردید وخود سر راحت ببالین نهادید
شب گذشته طوفان شدیدی همه چیزرا بهم ریخت من هم از طوفان میترسم صدای امواج دریا تا پشت پنجره هایم میامد روی موبایلم دیدم کسی نوشته ( آی لاو یو ) با چند بوسه آه از طرف آن فرشته ای بود که امروز بخاطر تصمیمات مرگ اور شما من از او دورم باو گفتم طوفان همه چیز را بهم ریخته لیوانی شیر نوشیدم وسپس روی صفحه دیگر کسی را دیدم که دوست میدارم از طوفان تشکر کردم که مرا بیخواب کرد تا چهره اورا باز ببینم فریاد میکشید ومارا از هرچه ملا وآخوند وکشیش بود بری میساخت او نمیداند که من از دوران بچگی از این موجودات بیزا ربوده وهستم وهیچگاه پایم به هیچ زیارتگاهی نرسیده مگر به زور.
بلی جناب کیسین ! خیلی ها شمارا فراموش کرده اند اما من سالهاست که درانتظار وقوع آن حادثه بزرگ نشسته ام وآن مرگ شماست اما گویی مرگ هم از شما وحشت دارد وشمارا به دست زندگی ننگین خود وا گذارده است وشما همچنان مشغول تعلیم فرزندان موسی هستید که خود نواده او میباشید .
همه مواد غذایی / همه وسایل مورداحتیاج دردست فرزندان شماست بنا براین برای دنیا طرحی نو کشیده وبرایتان مرگ صدها هزار ویا میلیونها انسان مهم نیست دهانهای گشا د وزیادی باید نابود شوند تا شما به راحتی در آسمانها پرواز کنید وکره زمین را برای خود وخدمتگاران تهی مغزتان آماده سازید / زیا ده عرضی نیست جر بقای انسانهای واقعی ومردان بزرگ وروانهای پاک.پایان
خاموش تر ازهمیشه گریستم
گریستم ازاین که در غم تنهایی
اندیشه های من بباد میروند
ودرهوای سینه ای لبریزاز مهر
باز گریستم .
وامروز صفحه ای دیگر را ورق زدم
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 18مارس 2020 میلادی برابر با 2578 شاهنشاهی.!