ثریا ایرانمنش . اسپانیا .
( لب پرچین )
در بر جهان بستم
وز پیش دانستم که درتنهایی غربت
همصحبتی غیر از جنون بر درنخواهد کوبید
واز من ! کسی جز بیکسی دیدن نخواهد کرد ........" زنده نام نادر نادر پور از کتاب زمین وزمان "
جناب شاعر بزرگوار احمد خان شاملو رحمت الله الیه در آخرین سروده خود فرموده بودند که :
بگذارید این وطن وطن شود !
ما کاری نکردیم قربان ! وطن داشت وطن میشد آباد میشد اگر کمی افسار را شل میکردند همین میشد که امروز شده است فرزندان انقلاب قبلا خودرا دراختیار دیگری گذاشته بودند وبکارتشان بر باد شده بود وهنو زهم دست بردار نیستند . نان واب شما وعرق شما که روبراه بود خانه ای داشتید ودوستانی که مانند آب روان بر جویبار شما جاری بودند ! .
همه را بباد دادید وبجایش صد ها هزار امام وامام زاده نشاندید مدارس را بستید ومکتبخانه هارا باز کردید زنان وارسته وتحصیلل کرده را به زندان ویا به چوبه دار سپردید بجایش بزرگترین فاحشه خانه را در خراسان رضوی درست کردید وفاطمه اره ها وباجی ها وتخمه هایشان با چادروچاقچور درحالیکه زیر آن عریان بودند صحنه را پر کردند .
راه را بر خبرنگاران وروزنامه نگاران وهمه رسانه ها بستید وبجایش نوحه وذکر وروضه خوانی را برپا ساختید ! چه هدفی از این کار داشتید ؟ امپراطوری شیعه ؟! یک رویا ؟ یک پدیده ناسالم ؟ که چی ؟.
بهترین های ما درغربت جان دادند ویا درحال جان سپردن هستند مردان وزنان بزرگ ما جای خودرا به دلقکها سپردند روزنامه نگاران قلابی / شاعران قلابی / کپی بردارن قلابی و دروغگویان بزرگ که تاریخ را به راحتی تحریف میکنند بنفع وسود خود ویا منافع خودشان .
حال مردم را به انتظار ظهور نشانده اید !! کدام ظهور ؟ ظهور کی؟ از همه زندگیها تنها یک تاریکخانه ساختید ومردم را درتاریکی وظلمت نگاه داشتید وآن رودخانه بزرگی که زادگاه من بود از روی نقشه شما محو شد .
و... امروز سر چشمه روان من اشکی است که از دید گانم جاریست ومیهمانان تازه وارد وعشقهای ناشناخته !ئچنان گمگشته درخویشم که حتی بیاد نمی آورم که چه شد وچگونه شد که کبوتر اقبالم پرید در منجلاب غربت غرق شدم ونامشرا گذاشتم ( آزادی فردی ) وزندگی در ازادی ودموکراسی ! تنها این آزادی درچهار دیواری خانه ام بدون حضور کسی اعتبار دارد .
وشما آتش زرتشت را خاموش کردید ودور آتش ابلیس میرقصید . .......
پایان
ثریا ایرانمنش / " اسپانیا " 13 فوریه 2020 برابر با 2578 شاهنشاهی .